بازگشت

ورود موكب امام به زمين كربلا


موكب امام عليه السلام از طرفي و حر بن يزيد هم با سپاه خود از طرفي ديگر طي طريق مي نمودند در اينجا زهير بن قين بعرض رسانيد يابن رسول الله بهتر آن است كه ما در زمين كربلا فرود آئيم و در كنار فرات توقف نمائيم كه از زحمت بي آبي در آئيم و اگر دشمن با ما از راه جنگ و جدال در آمده ما هم به مبارزه و قتال بپردازيم و از خداي متعال ياري بخواهيم امام عليه السلام وقتي كه نام كربلا را شنيد آب در چشم مبارك گردانيد و فرمود: اللهم اني اعوذبك من الكرب و البلاء و با اين وصف از راه و بيراه طريق را مي پيمودند تا روز دويم محرم به سرزمين كربلا رسيدند كه ناگاه موكب سواري امام از حركت باز ماند و هر چند كه بر او مهميز زدند از جاي حركت نكرده و قدم از قدم برنداشته امام عليه السلام فرمود تا اسب ديگر آوردند آن هم از جاي خود نجنبيد. ابي مخنف گويد: هفت اسب آوردند هيچكدام قدم از قدم برنداشتند، آن گاه حضرت فرمود اين زمين چه نام دارد؟ عرض كردند غاضريه - امام فرمود آيا جز اين نام ديگري هم دارد؟ عرض كردند نينوا فرمود جز


اين چه نام دارد؟ عرض كردند شاطي ء الفرات، فرمود آيا جز اين ها براي آن نام ديگري هم هست؟ عرض كردند كربلا، در اين وقت امام آهي از دل كشيده [1] و فرمود:

هذا موضع كرب و بلاء ثم قال انزلوا هاهنا محط و رحالنا و مسفك دمائنا و هنا محل قبورنا بهذا حدثني جدي رسول الله (ص).

سپهر مي نويسد [2] : و قال ارض كرب و بلاء ثم قال قفوا و لا ترحلوا منها فهيهنا و الله مناخ ركابنا و هيهنا و الله سفك دمائنا و هيهنا و الله هتك حريمنا و هيهنا و الله قتل رجالنا و هيهنا و الله تزار قبورنا و بهذه التربة و عدني جدي رسول الله (ص) و لا خلف لقوله.

يعني امام عليه السلام فرمود: اينجا است زمين اندوه و بلا پس از آن فرمود در اينجا بمانيد و حركت نكنيد و بار بريزيد و فرود آئيد كه به خدا قسم اينجا است خوابگاه و محل آرامش شتران ما در اينجا است قسم به خدا جائي كه خون هاي ما در آن ريخته مي شود اينجا است كه هتك حرمت ما مي گردد و سراپرده و حريم ما بغارت مي رود، اينجا است كه مردان ما به خون خود آغشته مي شوند و اطفال ما را مانند گوسفند سر مي برند به خدا قسم اينجا است كه مدفن ما خواهد شد و زيارتگاه قبور ما ميشود و به اين خاك است كه جد من رسول خدا صلي الله عليه و آله مرا به آن وعده داد و گفته او خلاف ندارد.


پاورقي

[1] مثيرالاحزان ابن نما.

[2] جلد ششم ناسخ التواريخ.