بازگشت

زهير بن قين انماري بجلي


كه از سران و سرداران سپاه امام عليه السلام به شمار آمده و شخصيت شريف و ممتاز او باعث سرافرازي قبيله و اقوام خود گرديده و از براي او در پيوستگي بركاب امام عليه السلام تفصيلي است كه اغلب ارباب مقاتل و مورخين به آن تصريح نموده اند و ما در اينجا به طور اختصار شمه ي از آن را اشعار مي داريم.

زهير در فتوحات اسلامي سوابقي ممتد داشته و ابتدا طرفدار خون عثمان بوده در سال شصت هجري براي انجام مراسم حج به مكه مشرف شده و در مراجعت بين راه سعادت و توفيق رفيق او گرديده از روش نخست خود دست كشيده و جزو طرفداران علوي در آمده و چنانكه نوشته اند هنگامي كه او از مكه بيرون آمده به جانب كوفه مي رفت و در راه همه را مواظب بود كه از كاروان موكب امام عليه السلام عقب مانده و هم رديف با آنان نشود تا در يكي از منازل به نام زرود اتفاق افتاد كه در حوالي اردوي امام او با همراهان خود رسيده و در آنجا فرود آمده مشغول غذا خوردن شدند در اين بين نماينده اي از طرف حضرت ابي عبدالله (ع) نزد زهير آمده سلام داده و پيامي از امام (ع) به او رسانيد كه او را به حضور خواسته بود.

از ابي مخنف از عده ي فراري ها كه با زهير بوده اند نقل شده وقتي كه اين پيام رسيد تمامي ما را حالت بهت دست داده و هر چه در دست داشتيم از دست انداختيم و نيز ابومخنف از گفته دلهم دختر عمرو، حليله ي زهير روايت كرده كه او گويد من به زهير گفتم واي بر تو پسر پيغمبر پيش تو مي فرستد كه از او ديدن كني و اينك سستي مي نمائي سبحان الله اگر بروي و منظور امام را بشنوي و برگردي چه ميشود.

زهير از جاي برخاسته بخدمت امام روانه شد و ليكن طولي نكشيده برگشت اما چه برگشتني كه جاذبه ي عواطف امام عليه السلام بكلي زهير را مجذوب نموده و با چهره ي باز و قيافه اي تابناك و شفاف گوئي كه نور ولاي ولايت در دل نازك و شفاف او تابيده و او را منقلب گردانيده بود و به محض ورود دستور داد كه خيمه اش را خوابانيده و بند و دستگاه


خود را تمامي به جانب سراپرده امام عليه السلام ببرند و به همسر خود گفت تويله و رهائي و مي تواني كه خود را به قبيله ات برساني و من جز خير تو را نخواهم.

پس از آن زهير روي به همراهان خود نموده، گفت هر كس مايل است كه به همراه من بيايد و الا اين آخرين ديدار من با او خواهد بود و شما را تمامي به خدا مي سپارم سپس زهير خود را به ركاب امام پيوسته و از براي او در اين راه و در عرصه كربلا تفاصيل خطابه و يادگاريهائي است كه در جاي خود بدان اشاره خواهد شد و شهادت او را در روز عاشورا ما بين شهدا داراي خصوصياتي است و در عبارت زيارت او است كه:

السلام علي زهير بن القين البجلي القائل للحسين عليه السلام و قد اذن له في الانصراف لا و الله لا يكون ذلك ابدا ءاترك ابن رسول الله ص اسيرا في يد الاعداء و انجوا انا لا اراني الله ذلك اليوم يعني درود بر زهير بن قيس بجلي آن كسي كه به حسين ع در حالتي كه اجازه انصراف و رفتن به او داد عرض كرد نه به خدا قسم كه هرگز چنين نخواهد شد كه من پسر رسول خدا را در دست دشمنان اسير بگذارم و خودم نجات بيابم خدا چنين روزي را براي من نياورد.