بازگشت

جدايي دين از سياست


با آغاز بعثت پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص) «دين و سياست» داراي يك اندام بود كه تجلي خود را در «فرد فريد» آن حضرت (ص) مي يافت. صحبت از دو قوه و قدرت نبود، اين چنين نبود كه پيامبر خدا حضرت محمد (ص) رياست ديني جامعه را داشته باشد و فردي ديگر متكفل سياست جامعه باشد.

بحث دين و سياست يا جدايي اين دو به جريانات «سقيفه» برمي گردد. بي جهت نيست كه عده اي از صاحبنظران گفته اند كه: «قتل الحسين (ع) يوم السقيفه». تفاوتي كه روز سقيفه با سال شصت و يكم هجري دارد، در اين است كه روند اين جدايي ابعادي فزاينده يافته است.

سياست و ولايت حسين عليه السلام است كه بايد كليت دين را معنا و مفهوم بخشد، ولي متأسفانه اين يزيد بن معاويه است كه خود را «اميرمؤمنان» مي خواند! اين موضوع بدان معناست كه اصل وحدت يافته ي دين و سياست از محور حقاني خود در قالب حسين عليه السلام خارج گشته است. بالاتر اينكه هم دين و هم سياست، هر كدام در بستر روندي مستقل از يكديگر به بحران كشيده شده است. كانه جامعه ي آن عصر با دو پديده مواجه است. يكي دين و ديگري سياست. سياست به معناي ولايت در شرف به دست دادن يك جايگاه غير حقاني در مصداق بارز خود يزيد است و دين بدون ولايت و سياست مغشوش گشته است.

قيام و خيزش سال شصت و يك هجري با زعامت امام حسين عليه السلام، در هم شكستن تنديس پا گرفته ي رذالت در پوشش فضيلت است. [1] امام حسين (ع) خود چنين مي فرمايند: «ان الدعي بن الدعي ركزني بين اثنتين، بين السلة و الذلة، هيهات منا الذلة».

دو نكته برجسته از عبارت فوق به دست مي آيد. يكي اينكه نتيجه جدايي دين و سياست در مفهوم اصيل آن، مناسبات اجتماعي را ناعادلانه نموده است و جامعه اسلامي آن عصر را در درون يك مرزبندي جديد «السلة و الذله» قرار داده است. يزيد با چنين حركتي «جدايي دين از سياست» هم خود و اطرافيان و ملتزمين را غير انساني نموده است و هم براي آزاد مردان نقشه دارد تا آنها را در شعاع مناسبات جديد از معدلت و نصفت خارج سازد.

نكته دوم در عبارت «هيهات منا الذله» نهفته است و آن اين است كه امام حسين عليه السلام در پي آن است كه وضع موجود را تحمل نكند و سياست و ولايت را در تار و پود جوهر دين بازتاب دهد، و پيكره بي رمق و افسرده دين را با انوار ولايت و سياست گرمي بخشد.

در اين اوضاع و در اين وضعيت متاثر كننده «جدايي دين از سياست» چنانچه حسين عليه السلام به شهادت برسد، با شهادت خويش پيكره دين خدا را زنده خواهد كرد و چنانچه بر نيروهاي يزيدي غلبه يابد، معيارهاي ناعادلانه را به هم خواهد ريخت و دين و سياست را در اندام و اندازه واقعي خويش عيان خواهد ساخت.


پاورقي

[1] مطهري، مرتضي، حماسه‏ي حسيني، (تهران، انتشارات صدرا)، 1373، ص 191.