بازگشت

سخن معتضد عباسي


«معتضد عباسي» نامه اي را صادر نمود و در آن رسواييهاي بني اميه را


منتشر ساخت و اهل بيت را گرامي داشت و دستور داد تا آن را در مجامع دولتي، مردمي، اجتماعات عمومي و اعياد، منتشر سازند، درباره يزيد، در آن آمده بود:

«هنگامي كه خلافت به يزيد رسيد، پيگيرانه به خونخواهي مشركان از مسلمين پرداخت و واقعه ي حره را بر مردم مدينه وارد ساخت، واقعه اي كه همانند آن بر بشريت نگذشته و بر مسلمين نيز زشت تر و فجيع تر از آن وارد نشده است، پس كينه ي خود را آرام كرد و گمان كرد كه براي پيروانش، از اولياي خدا انتقام گرفته و براي دشمنان خدا و پيامبر صلي اللَّه عليه و آله خونخواهي نموده است».

وي اضافه مي كند و مي گويد: «مهمترين چيزي كه هتك كرد و عظيم ترين جرمي كه مرتكب شد، ريختن خون حسين بن علي عليه السلام بود، با آگاهي از جايگاهش نزد رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و شنيدن اين مطلب كه وي فرموده بود: «حسن و حسين دو ريحانه ي من از دنيا هستند. حسن و حسين، دو سرور جوانان اهل بهشت مي باشند» كه بر خدا و پيامبرش گستاخي نموده نسبت به آن دو دشمني روا داشته و از آن عمل خود، نه از انتقام ترسيد و نه به فكر معصيتي بوده است». [1] .

كشتن ريحانه ي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله از عظيم ترين حوادث بزرگي بود كه مسلمانان از آن، آشفته خاطر شدند و با آن، گرفتار آزموني سخت و مشكل گشتند؛ همچنانكه آن واقعه، از فجيع ترين حوادث جهاني بود؛ زيرا آن سنگدلي كه در برابر عترت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله روا داشته شد، از فجيع ترين حوادثي است كه در تاريخ عالم، صورت گرفته است.

آن جفاكاران مسخ شده از سپاه يزيد، انواع فرومايگي و اقسام پستي را اعمال نمودند و همه ي ارزشهاي انساني و عرف حاكم و آن فضيلت و اخلاقي را كه


مردم قانوني نموده بودند، ناديده گرفتند، مردان، كودكان و زنان را پس از آنكه آنان را از آب محروم نموده بودند، كشتند و آنگاه آن بدنهاي پاك را تكّه تكّه كرده، آن سرهاي مطهر را بر نيزه ها گذاشتند و يادگارهاي پيامبر اكرم صلي اللَّه عليه و آله را بر بالاي شتران به اسارت بردند و آنان را در سرزمينها و شهرها گرداندند تا آن ستمگر، ستمش را نسبت به خاندان پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و چيره شدنش بر آنان را نشان دهد، همه ي اين حوادث به دستور و اصرار وي اجرا شد و او درباره ي آنها مسؤول است.

اما ابن زياد، جز ابزار و وسيله اي در دست او، چيزي نبود كه خواسته هايش را اجرا مي كرد چنانچه اين مطلب را در بحثهاي گذشته بيان كرديم.

منزّه ساختن يزيد و افكندن مسؤوليت بر فرزند مرجانه، چيزي نيست جز نمونه اي از نمونه هاي انحراف از حق و پيروي از عصبيت كوري كه هر صاحب عقل و اراده اي، پذيراي آن نمي شود.

در اينجا سخن ما در مورد ياوه ها و بيهوده هايي كه در خصوص تبرئه كردن يزيد، گفته شده و آنچه از بزرگان درباره ي مجرم شناختن يزيد و مسؤول دانستن وي در ريختن خون امام عليه السلام نقل شده است، پايان مي يابد.



پاورقي

[1] ابن ابي‏الحديد، شرح نهج‏البلاغة.