بازگشت

واثلة بن اسقع


هنگامي كه سر امام را به شام بردند، «وائلة بن اسقع صحابي» در آنجا بود و به شدت خشمگين شد، پس با مردي از اهل شام روبه رو شد و چنين گفت: «من پيوسته علي، حسن، حسين و فاطمه را براي ابد دوست مي دارم، پس از آنكه شنيدم رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله درباره ي آنان گفت آنچه را كه گفت».

-«رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله درباره ي آنان چه گفت؟»

- «نزد رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله رفتم در حالي كه در منزل ام سلمه بود، پس حضرت حسن آمد و او را بر ران راستش نشاند و حضرت حسين آمد و او را بر ران چپش نشاند و او را بوسيد سپس، حضرت فاطمه آمد كه او را روبه روي خود نشاند. پس از آن، علي را فراخواند و آمد و بر آنان رواندازي خيبري گذاشت، گويي كه به آن مي نگرم، سپس گفت: همانا خداوند اراده كرده است كه پليدي را از شما اهل بيت، دور كند و پاك گرداند». [1] .


پاورقي

[1] عبداللَّه بن احمد بن حنبل، فضائل امام اميرالمؤمنين عليه‏السلام ص 673 -672 /2.