بازگشت

اسيران در مجلس يزيد


يزيد ستمگر، از مشاهده ي اسيران اهل بيت، بسيار شادمان شد و براي اهانت و خوار ساختن هر چه بيشتر آنان، ايشان را بر در مسجد، در جايگاه اسيران متوقف ساخت [1] مأموران وي، دختران رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله و ديگر كودكان را با طنابها آن گونه كه گوسفندان بسته مي شوند به هم بستند، طناب در


گردن امام زين العابدين عليه السلام تا گردن عمّه اش زينب عليهاالسلام و ديگر دختران رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله بود. بنا به گفته ي مورخان، هرگاه از راه رفتن باز مي ماندند، آنان را تازيانه ها مي زدند، آنها را با چنين وضعي كه كوهها از وحشت آن شكسته مي گردند، با تكبير و تهليل آوردند و در برابر يزيد، سر پا نگهداشتند.

امام زين العابدين عليه السلام روي به يزيد كرد و فرمود: «درباره جدّمان رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله چه گماني داري، اگر ما را با چنين وضعي ببيند؟».

يزيد، متاثر شد، كسي در مجلس او نماند كه به گريه نيفتاده باشد [2] ، آن ستمگر از آنچه ديد، متاثر گرديد و گفت: «خداوند پسر مرجانه را زشتي دهد، اگر ميان شما و ميان او خويشاوندي مي بود، با شما چنين كاري را نمي كرد». [3] .

سپس دستور داد، طنابها را از آنان دور كنند و روي به علي بن الحسين عليه السلام كرد و گفت: «هان اي علي بن الحسين! پدرت بود كه با من قطع رحم كرد و حقم را ناديده گرفت و در قدرت، با من ستيز كرد، خداوند هم با او آنچه را مي بيني انجام داد».

شيربچه حسين عليه السلام با آرامش و متانت كامل، سخن خداي تعالي را در پاسخ وي آورد كه:

«هر رنج و مصيبتي كه در زمين (از قحطي و آفت، فقر و ستم) يا از نفس خويش (چون ترس و غم، درد و الم) به شما رسد، همه در كتاب (لوح محفوظ ما) پيش از آنكه در دنيا ايجاد كنيم، ثبت است و خلق آن بر خدا آسان است.

(اين را بدانيد) تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشويد و به آنچه به شما


رسد دلشاد نگرديد كه خدا دوستدار هيچ متكبر خودستايي نيست». [4] .

آن ستمگر به خشم آمد و سرمستي شاديهايش بر باد رفت، آنگاه اين آيه را تلاوت كرد: «هر مصيبتي كه به شما رسيد از عملكرد خودتان بوده است». [5] .

امام به وي فرمود: «اين در حق كسي است كه ظلم كرده باشد نه در حق كسي كه ستمديده است». [6] .

سپس، امام از او روي برگرداند و با او سخن نگفت [7] تا او را حقير شمارد و ناچيز بداند.


پاورقي

[1] الکواکب الدرية 146 /1.

[2] احمد فهمي، امام زين‏العابدين عليه‏السلام، ص 55.

[3] تذکرة الخواص، ص 261 -260. المنتظم، ص 342.

[4] حديد/ 23 -22: (ما اَصابَ مِنْ مُصِيبةٍ فِي الْاَرْضِ وَ لا في أنْفُسِکُمْ إلاَّ في کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أنْ نَبْرَأها إنَّ ذلِکَ عَلَي اللَّهِ يَسيِرٌ لِکَيْلا تَأسَوْا عَلَي ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما اتاکُمْ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ).

[5] شوري/ 30: (ما اَصابَکُمْ مِنْ مُصيَبةٍ فَبِما کَسَبَتْ ايْدِيکُمْ...).

[6] الفصول المهمّة، ص 195.

[7] الارشاد 120 /2.