بازگشت

دفن اجساد پاك


پيكر امام بزگوار و اجساد شهداي عاليمقام از اهل بيت و يارانش، افتاده بر دشت صحرا در زير آفتاب داغ و در معرض وزش بادها باقي ماند، در حالي كه جمعي از مؤمناني كه به جنگ با ريحانه ي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله آلوده نشده بودند، براي خاكسپاري آنان شتافته بودند. مورخان در مورد روزي كه اجساد، تدفين يافتند، اختلاف دارند، گفته ها در اين مورد چنين مي باشند:

1- روز يازدهم. [1] .

2- روز دوازدهم. [2] .

3- روز سيزدهم. [3] .

اما كساني كه موفق به تدفين آن اجساد شدند، قومي از «بني اسد» بودند كه در نزديكي محل نبرد، سكونت داشتند و پس از آنكه سپاهيان ابن سعد، از آن محل دور شدند، به آنجا شتافته بدنهاي پاك را ديدند كه در بيابان افتاده اند، دانستند كه آنها بدنهاي اهل بيت و بدنهاي يارانشان مي باشد، آنان به گريه و زاري پرداختند و زنانشان شيون نمودند و در آرامش شب، آنگاه كه از ترس مراقبان، ايمن گشتند، قبري براي سيدالشهداء و قبر ديگري براي بقيه ي شهدا حفر نمودند و اين كار را در پرتو ماه در حال غروب انجام دادند كه هيچگاه در همه ي دورانها و روزگاران، بر صحنه اي آنچنان با عظمت، نتابيده است.

«شيخ مفيد» مي گويد: «وقتي ابن سعد از آنجا دور شد، قومي از بني اسد


كه در سرزمين كربلا ساكن بودند، به سوي حضرت حسين عليه السلام و يارانش خارج شدند و بر آنان نماز گزاردند و حضرت حسين عليه السلام را در جايي كه اكنون مرقد آن حضرت است، به خاك سپردند و فرزندش علي بن الحسين اصغر را در پايين پاي حضرت، دفن نمودند و اهل بيت و ياران شهيدش- كه در كنار وي به شهادت رسيده بودند- را جمع كردند و همه را در كنار پاهاي حضرت به خاك سپردند. و حضرت عباس عليه السلام را در محلي كه به شهادت رسيده بود، در كنار راه كربلا، در محلي كه اكنون مرقد آن حضرت مي باشد، دفن نمودند». [4] .

بعضي از منابع شيعه، صراحت دارند كه بني اسد در مورد آن بدنهاي پاك، سرگردان شدند و راهي براي شناختن آنان نيافتند؛ زيرا سرهايشان جدا شده بود در حالي كه در آن وضع بودند، ناگهان امام زين العابدين عليه السلام در كنار آنان حاضر شد و ايشان را از شهداي اهل بيت و اصحاب شهيد آگاه نموده به حمل جسد پدرش شتافت و او را در آرامگاه واپسينش قرار داد، در حالي كه اشكهاي سوزناكش را بر چهره روان ساخته بود، مي گفت:

«خوشا به حال آن زميني كه جسد پاكت را در خود جاي داد. دنيا پس از تو تاريك و آخرت به نور تو درخشان است، شب بيدار مي مانيم و اندوهت را پيوسته مي داريم تا اينكه خداوند براي اهل بيتت سراي تو را برگزيند، بر تو از من سلام و رحمت خداوند و بركات او باداي فرزند رسول خدا».

آنگاه، اين كلمات را بر قبر شريف آن حضرت نگاشت: «اين قبر حسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام است كه او را تشنه و غريب، كشتند». در پيش پاي امام، فرزندش علي اكبر را به خاك سپرد و بقيه ي شهداي بزرگوار از هاشميان و ديگران را در يك قبر به خاك سپرد، آنگاه، امام زين العابدين عليه السلام به همراه اسديها، به سوي


نهر علقمي رفتند و قمر بني هاشم، عباس بن اميرالمؤمنين عليه السلام را دفن كردند. امام به سختي گريست و گفت: «اي ماه بني هاشم! دنيا پس از تو مباد. از من بر تو سلام، اي شهيدي كه خدا را در نظر داشتي و رحمت خدا و بركات او بر تو باد!». [5] .

آن قبرهاي پاك، نشاني از كرامت انساني و علامتي براي هر فداكاري عادلانه گشتند.

«عقاد» مي گويد: «آنها اينك، زيارتگاهي هستند كه مسلمانان موافق و مخالف بر آنها طواف مي كنند و شايسته آن است كه هر انساني بر آن طواف نمايد؛ زيرا آدرس بر پايي است براي مقدس ترين چيزي كه انسان زنده از ميان ديگر زندگان بدان شرافت مي يابد؛ گنبد آسمان هرگز بر مكاني براي شهيدي سايه نيفكنده است كه از آن گنبدهاي توأم با معناي شهادت و خاطره ي شهيداني كه در برگرفته اند، شريف تر باشد». [6] .

«يوسف رجيب» مي گويد: «هيچ قبري از قبور اولياي صالح نيكوكار خداوند نيست جز قبر حضرت حسين عليه السلام كه آن قبله ي دنيا و كعبه ي فرزندان زمين است؛ زيرا خداوند آن را به جهاد با دشمنانش شرافت بخشيده، آنان كه مي خواستند دين پاك را محو كنند و شريعت را بي ارزش نمايند و خلافت را چيزي گذارا بگيرند كه با آن هر حرام شده اي را مباح دانستند و به آنچه خداوند حرام كرده و كتابهايش حرام دانسته اند، لذّت جويند». [7] .

آن بقعه ي مبارك، خلاصه ي بلند منشي، شرافت و دين را در برگرفت و مقدس ترين و برترين مراكز عبادت در اسلام شد؛ زيرا در هر وقت مسلمانان


بر آن طواف مي كنند، از آن بركت مي جويند و به خدا تقرّب مي ورزند، همچنانكه محل طوافي شد براي فرشتگان مقرب خداوند؛ چون «فضل بن يسار» از امام صادق روايت كرده كه از آن حضرت درباره ي برترين قبور شهيدان پرسيده شد و آن حضرت عليه السلام فرمود: «آيا برترين شهيدان، حسين بن علي نيست؟ سوگند به آنكه جانم در دست اوست، پيرامون قبر او، چهل هزار فرشته ي ژوليده موي و خاك آلود هستند كه تا روز قيامت بر او مي گريند». [8] .

امام رضا عليه السلام مي فرمايد: «در اطراف قبر امام حسين عليه السلام هفتاد هزار فرشته ي ژوليده موي و خاك آلود هستند كه تا روز قيامت بر آن حضرت گريه و زاري مي نمايند» [9] .

مرقد عظيم آن حضرت، به استجابت دعا در آن، بهره مند گشته است؛ زيرا هر غمگين يا نيازمندي را كه به سوي آن روي آورد، خداوند او را گشايشي از آنچه در آن هست، عنايت مي فرمايد.

«جواهري» مي گويد:



تعاليت من مفزع للحتوف

و بورك قبرك من مفزع



تلوذ الدهور فمن سجد

علي جانبيه و من ركع [10] .



«تو بلند مرتبه گشته اي كه چه پناهگاهي براي نيازمندان هستي و قبر تو مبارك باد كه چگونه پناهگاهي است».

«روزگاران به آن پناه مي برند در دو سويش به سجود و ركوع مي پردازند».

مورخان مي گويند: امام هادي عليه السلام بيمار شد و به «ابوهاشم جعفري»


دستور داد شخصي را براي وي به حائر حسيني بفرستد تا براي شفاي «او دعا كند، هنگامي كه از آن حضرت عليه السلام در آن باره پرسيده شد، فرمود: «خداوند دوست دارد كه در اين مكان، خوانده شود». [11] .

سرور شهيدان، جايگاه عظيمي را نزد خداي تعالي به دست آورد، همان گونه كه قلوب مسلمين را در برگرفت و صادقانه ترين محبت آنان را كسب نمود، زيرا آنها از هر مكان دور دستي، به سوي مرقدش بار سفر مي بندند تا حق او را وفا كنند و به فضيلتش، اعتراف نمايند و پاداش عظيم را به دست آورند كه خداوند آن را براي زايرانش منظور فرموده است.

«نيكلسون» مي گويد: «ظرف چند سال پس از شهادت حسين، آرامگاهش، محل حجي شد كه به سويش بار سفر مي بندند». [12] .


پاورقي

[1] مرآةالزمان في تواريخ الاعيان، ص 97. البداية والنهاية 189 /8. المناقب 112 /4.

[2] بحار 107 /45.

[3] مقرم، مقتل الحسين، ص 319.

[4] الارشاد، ص 114 /2.

[5] مقرم، مقتل الحسين، ص 320 -319.

[6] ابوالشهداء.

[7] مجلّه الغري، سال دوّم، شماره‏ي 20، ص 22.

[8] ابن‏مغازلي، مناقب، ص 397، ح 450.

[9] ذخائر العقبي، ص 151.

[10] جواهري، ديوان 194 /1.

[11] کامل الزيارات، ص 274 -273، ب 90، ح 3.

[12] تاريخ الادب العربي.