غارت نمودن پيكر امام
سپاه ابن سعد، زشت ترين گناهان و فجيع ترين جنايات را مرتكب شدند، با سنگدلي به سوي جسد امام بزرگ، شتافتند و به غارت كردن جنگ افزار و جامه هاي او پرداختند. شخصي از بني نهشل، شمشير آن حضرت را برد [1] كه شمشير حضرت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله به نام «ذوالفقار» بود. [2] «قيس بن اشعث» كه از فرماندهان سپاه بود، حوله ي آن حضرت را كه از خز بود، برد كه بر او خرده گرفتند و «قيس القطيفه» ناميده شد.
«اسحاق بن حويه» نيز پيراهن حضرت را برد، «اخنس بن مرشد»، عمامه ي او را [3] و «بحير» شلوارهايش را برد و آنها را پوشيد كه زمينگير و فلج
گشت. [4] چيزي بر بدن امام باقي نگذاشتند، به غير از شلواري كه امام آن را سوراخ، سوراخ كرده بود تا آن را بر جسدش باقي گذارند.
آنگاه، پست ترين و كثيف ترين فرد بشر؛ «بجدل» آمد و در پي چيزي گشت كه آن را از روي بدن امام به غنيمت برد، ولي چيزي نيافت. وي، به جستجوي بيشتري پرداخت و انگشتري امام را در حالي كه خون بر آن خشكيده بود، ديد، پس انگشت حضرت را قطع كرد و آن را برداشت [5] ، سرانجام آن ستمكاران، بدن امام را عريان در زير آفتاب سوزان رها كردند.
پاورقي
[1] انسابالاشراف 409 /3.
[2] تاريخ سياسي دول عربي 75 /2. و در حاشيهي آن آمده است که اين شمشير را پيامبر صلي اللَّه عليه و آله در روز بدر، به غنيمت برد (ابنهذيل، حلية الفرسان و شعار الشجعان، ص 15). و ذوالفقار ناميده شد؛ زيرا به ستون فقرات شبيه بود (کنوز الفاطميين، ص 54)، اين شمشير در اختيار عباسيان قرار گرفت و پس از آن به فاطميان انتقال يافت (المجالس، خطي). انساب الأشراف 409 /3.
[3] مقرم، مقتل الحسين، ص 284.
[4] مظفري،تاريخ، ص 208.
[5] ابيفراس، شرح شافيه 2 /2.