پيدا شدن سرخي در آسمان
زمين به لرزه افتاد و افقهاي هستي، تيره و تار گشت [1] و سرخي هراس
انگيزي در آسمان گسترش يافت [2] ، اين اخطاري از خداوند براي آن آدمكشان جنايتكار بود كه همه ي حرمتهاي خدا را شكسته بودند. درباره اين افق شعله ور در سرخي و آتش است كه «ابوالعلاء معري» مي گويد:
و علي الافق من دماء الشهيدين
علي و نجله شاهدان
فهما في اواخر الليل فجران
و في اولياته شفقان
ثبتا في قميصه ليجي ء الحشر
مستعدياً الي الرحمن
«بر افق از خونهاي دو شهيد، علي و فرزندش، دو شاهد وجود دارد».
«زيرا آنان در او اخر شب، دو فجر هستند و در آغازهايش، دو شفق مي باشند».
«در پيراهن او نقش بسته اند تا روز قيامت بيايد و نزد خداي رحمان شكايت برد».
آفتاب نيز در حالي كه رو به غروب مي رفت، ظاهر شد كه با جهان بينوا، در غمها و سوگهايش، مشاركت داشت.
پاورقي
[1] مرآةالجنان 134 /1. تهذيب التهذيب 354 /2.
[2] مجمع الزوائد 197 /9. الاتحاف بحب الاشراف، ص 42 شبيه آن آورده است.