بازگشت

شهادت امام بزرگوار


مصيبتها و محنتها يكي پس از ديگري، پي درپي، بر ريحانه ي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله وارد مي شدند به طوري كه هنوز فاجعه اي كوبنده پايان نيافته كه فجايع هولناكتر و عظيم تري بر آن حضرت مي رسيد.

اما در آن لحظات هولناك، از محنتهاي سختي رنج مي برد كه هيچ مصلحي، رنجي اين چنين نديده است، از جمله:

اوّل: آن حضرت به بانوان بزرگوار و خانمهاي جليل القدر خاندان رسالت و وحي نگاه مي كرد، در حالي كه آنان در حالتي از پريشاني بودند كه جز خداوند، كسي آن را نمي دانست؛ زيرا در هر لحظه، عزيزي از ستارگان عترت پاك را استقبال مي كردند كه آغشته به خون، آخرين لحظه ي زندگي را در برابر چشمانشان پشت سر مي نهاد، آنچه بر پريشاني آنان مي افزود، اين بود كه جفاكاراني كه رحمت از دلهايشان زدوده شده بود، آنها را در محاصره ي خود داشتند و نمي دانستند كه پس از فقدان حاميانشان، چه چيزي بر سرشان خواهد آمد. امام به ترس و هراسي كه بر آنها چيره شده بود نگاه مي كرد و قلب آن حضرت به اندوه و حسرت مي شكافت، به ايشان دستور مي داد تا صبر و شكيبايي پيشه كنند و آنان را آگاه ساخت كه خداوند آنها را حفظ و از شرّ دشمنان، نجات خواهد داد.

دوّم: صداي فرياد كودكان از شدت تشنگي مرگبار بلند شده بود، آن حضرت، راهي براي كمك به آنان نمي يافت و قلب بزرگش به دلسوزي و رحمت بر كودكان و خانواده اش مي سوخت، آنها از چيزي رنج مي بردند كه توانايي تحمل آن را نداشتند.


سوّم: تجاوز آن آدمكشان جنايتكار پس از كشتن ياران و اهل بيت، به سوي كشتن كودكان بي گناه، برادر زاده ها و عموزاده ها.

چهارم: رنج بردن آن حضرت از تشنگي دردناك، در مورد شدّت تشنگي آن حضرت، روايت شده كه آسمان را جز چيزي همچون دود، نمي ديد و جگر آن حضرت از شدت عطش،از هم جدا شده بود.

«شيخ شوشتري» مي گويد: «عطش حضرت حسين در چهار عضو، اثر كرده بود؛ زيرا لبها از گرمي تشنگي پژمرده، جگر از نبودن آب، از هم جدا شده بود آن گونه كه خود حضرت از زندگي مأيوس گشت و (آن لشكرهم) دانستند كه پس از آن زنده نخواهد بود، به آنان فرمود: «قطره اي آب به من بنوشانيد كه جگرم از هم گسيخته گرديده است و زبان، از شدت جويدن، مجروح شده- آن گونه كه در حديث آمده- و چشم از تشنگي، تاريك گشته است». [1] .

پنجم: از دست دادن عزيزان اهل بيت و يارانش، به خيمه هاي خود نگاه مي كرد و آنها را خالي مي يافت، برناله ها و غمهايش مي افزود و با سوزناكترين كلمات بر آنها به سوگ مي ايستاد.

جانها از اين مصيبتها كه بر فرزند رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله گذشت، ذوب مي شوند.

«صفي الدين» مي گويد: «حضرت حسين، محنتها و بلاهايي را تحمل فرمود كه هر مسلماني آنها را بشنود، جز اينكه قلبش به درد بسوزد، چاره اي ندارد». [2] .



پاورقي

[1] خصائص الحسين عليه‏السلام، ص 62.

[2] وسيلةالمآل في مناقب الآل.