بازگشت

عبدالرحمن بن عقيل


«عبدالرحمن بن عقيل» [1] به ميدان جنگ رفت و به تاخت و تاز پرداخت در حالي كه رجز مي خواند:



ابي عقيل فاعرفوا مكاني

من هاشم و هاشم اخواني



كهول صدق سادة القران

هذا حسين شامخ البنيان [2] .



«پدرم عقيل است، پس جايگاهم را بشناسيد از بني هاشم و آنان برادران من هستند».

«مردان راستگويي كه سروران مبارزه هستند، اين حسين است با جايگاه والايش».

وي، نسب روشن خود را بيان كرد كه او فرزند عقيل، عموزاده ي پيامبر خدا صلي اللَّه عليه و آله است و اينكه وي از سروران بزرگواري است كه از برجسته ترين


نمونه هاي وفاداري، بزرگواري و شرافت در زمين هستند؛ همچنانكه امام حسين را به بزرگي ياد كرد كه آن حضرت با ارزشها و اوصاف برترش و به خويشاونديش با پيامبر صلي اللَّه عليه و آله جايگاهي والا دارد... وي همچون قهرمانان، نبرد كرد تا اينكه «عثمان بن خالد جهني» و «بشير بن حوص قايض»، بر او تاختند و او را به شهادت رساندند. [3] .


پاورقي

[1] «عبدالرحمن بن عقيل»، مادرش، ام‏ولد بود (مقاتل الطالبيين، ص 96).

[2] الفتوح 203 /5.

[3] مقاتل الطالبيين، ص 96.