بازگشت

شهادت زهير


از ياران امام حسين عليه السلام- كه ايمان به خدا، جانهايشان را گداخته بود- «زهير بن قين» مي باشد. او براي رفتن به بهشت، شتاب داشت تا با حضرت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله مصافحه نمايد. وي خوشحال و شادمان از فداكاري در راه امام، به سوي آن حضرت رفت و دست خود را بر شانه ي حضرت حسين عليه السلام نهاد،در حالي كه با اين رجز، امام را مخاطب قرار داده بود:




اقدم هديت هادياً مهديّا

فاليوم القي جدك النبيّا



و حسناً والمرتضي عليا

و ذاالجناحين الفتي الكميا



و اسداللَّه الشهيد الحيّا

«بيا كه تو هدايت كننده و هدايت شده هستي، امروز با جد تو پيامبر، ديدار مي كنم».



«و حسن و مرتضي علي و جعفر ذوالجناحين جوانمرد دلير را».

«و شير خدا، آن شهيد زنده را» [1] .

اين رجزخواني، ايمان راسخ وي را نشان مي دهد، او با ايماني كه شكي در آن راه نداشت، يقين داشت كه به ديدار پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و وصي او اميرالمؤمنين، حضرت حسن، حضرت جعفر و حضرت حمزه، موفق خواهد شد و اين جالب ترين چيزي بود كه به آن مي انديشيد.

امام به وي پاسخ داد: «من نيز در پي تو آنان را ديدار خواهم كرد» [2] .

آن قهرمان، بر اردوگاه ابن زياد حمله برد، در حالي كه رجز مي خواند:



انا زهير و انا ابن القين

اذودكم بالسيف عن حسين



«من زهير و فرزند قين هستم كه شما را با شمشير از حسين دور مي سازم».

وي، آنان را نسبت به خود، آشنا ساخت و به آنان اعلام كرد كه براي دفاع از سرورش حضرت حسين عليه السلام با آنها مي جنگد. او به شدت به جنگ پرداخت و بنا به گفته ي مورخان، 120 نفر را به هلاكت رساند [3] و در نبرد، چنان فعاليتي داشت كه به وصف نمي آيد.


«مهاجرين اوس» و «كثير بن عبداللَّه شعبي» بر او تاختند و او را به شهادت رساندند. حضرت حسين عليه السلام به محل شهادتش رفت در حالي كه بسيار غمگين و اندوهناك بود، پس نگاه آخرين وداع را بر او افكند و در سوگ وي چنين فرمود:«اي زهير! خداوند تو را دور نسازد و قاتلانت را لعنت كند، لعنت كساني كه به صورت ميمونها و خوكها مسخ شدند...». [4] .


پاورقي

[1] مقتل امام حسين، خوارزمي ج 20 /2.

[2] طبري، تاريخ 441 /5.

[3] مقرم، مقتل، ص 247.

[4] خوارزمي، مقتل الحسين عليه‏السلام 20 /2.