بازگشت

اعتراض حميد بن مسلم


«حميد بن مسلم»، بر شمر اعتراض نمود و پس از مشاهده ي ترس و هراسي كه بر دختران رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله چيره شده بود، به سوي وي شتافت و به او گفت: «اين كار به درد تو نمي خورد، آيا مي خواهي دو خصلت را بر خود فراهم آوري، با عذاب خدا، عذاب مي شوي و كودكان و زنان را مي كشي، به خدا! در كشتن مردان، رضايت امير تو حاصل است».

شمر بر او فرياد كشيد: «تو كيستي؟».

حميد بن مسلم ترسيد كه اگر خود را معرفي كند، از او نزد ابن زياد سخن چيني نمايد، پس به وي گفت: «به تو خبر نمي دهم كه من كيستم». [1] .

آن ستمگر فرومايه همچنان بر ظلم خود اصرار مي ورزيد تا به گناهان خود، جنايات ديگري را بيفزايد.


پاورقي

[1] البداية والنهاية 183 /8.