بازگشت

رؤياي امام حسين


امام حسين عليه السلام پس از آنكه دردهاي جانكاه، آن حضرت را فرسوده ساخت، اندكي چشم بر هم نهاده به سرعت بيدار شد و روي به ياران و اهل بيتش كرده به آنان فرمود: «آيا مي دانيد كه در خواب خود چه ديده ام؟».

- اي فرزند رسول خدا! چه ديده اي؟

- سگهايي را ديدم كه بر من حمله ور شده اند و مرا پاره پاره مي كنند و در ميان آنها سگي سياه و سفيد است كه بيشتر بر من مي تاخت و گمان مي كنم آنكه به كشتنم مي پردازد، مردي پليسي گرفته از اين قوم باشد...


سپس جدّم رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله را در حالي كه جمعي از يارانش همراه او بودند، ديدم كه به من مي فرمود اي پسرم! تو شهيد آل محمد هستي، اينك اهل آسمانها و اهل عالم برتر، مژده ي آمدنت را به يكديگر مي دهند، امشب افطار تو نزد من باشد، بشتاب و تأخير مكن. اين است آنچه ديده ام، فرمان (الهي) در حال آمدن است و رفتن از اين دنيا نزديك شده [1] .

اندوهي عميق بر اهل بيت و يارانش سايه افكند، آنان به پيش آمدن مصيبت كوبنده و نزديك شدن سفر از اين دنيا، يقين حاصل نمودند.


پاورقي

[1] الفتوح 181 /5.