عبدالله بن حصين
«عبداللَّه بن حصين ازدي» در حالي كه همچون سگي شتابان به سوي امام مي شتافت، پيش آمد و فرياد كشيد: «اي حسين! آيا به آب نمي نگري كه همچون جگر آسمان است، به خدا! از آن قطره اي نمي نوشي تا از تشنگي بميري!».
امام دو دست خود را به دعا برداشت و گفت: «خداوندا! او را تشنه بميران و هرگز او را مبخشاي» [1] .
آن فرومايگان از اينكه بر آب فرات دست يافته بودند، افتخار مي كردند تا نزد اربابشان فرزند مرجانه، تقرّب جويند و او را خرسند سازند و جايزه ها و بخششهايش را به دست آورند.
پاورقي
[1] انسابالاشراف 389 /3. الصراط السوي في مناقب آلالنبي، ص 86.