بازگشت

خطبه ي امام


پس از آنكه امام نماز عصر را به پايان رساند، با عزمي محكم در ميان آن لشكر،خطابه اي شايان ايراد فرمود و پس از حمد و ثناي خداوند، گفت:

«اي مردم! شما اگر از خداوند پروا كنيد و حق را براي اهل آن بشناسيد، اين كار، خداوند را بيشتر راضي مي سازد، ما اهل بيت، به سرپرستي اين كار، شايسته تر هستيم از اين كساني كه مدعي چيزي هستند كه از آن ايشان نيست، آنان كه با ستم و تجاوز در ميان شما حكومت مي كنند. اگر شما ما را نمي پسنديد و حق مرا نمي دانيد و نظرتان اينك غير از آن چيزي است كه در نامه هايتان براي من آمده، از نزد شما بر مي گردم».

امام، با اين خطابه آنان را به طاعت خداوند و پيروي از داعيان حق و ائمه ي هدايت؛ اهل بيت: فراخواند؛ زيرا آنها به اين كار از بني اميه كه ظلم و ستم را در ميان آنان گسترش داده بودند، شايسته تر بودند. همچنين به آنها عرضه


داشت كه اگر نظرشان تغيير كرده و بيعت خود را شكسته اند، از نزد آنان برگردد.

حرّ كه چيزي در مورد نامه ها نمي دانست و ظاهراً در آن اوقات از حركتهاي سياسي در كوفه دور بوده، روي به آن حضرت كرد و گفت: «اين نامه هايي كه از آنها سخن مي گوييد، چيستند؟».

امام، «عقبة بن سمعان» را دستور داد تا نامه ها را حاضر كند. وي، دو خورجين پر از نامه بيرون آورد و آنها را روبه روي حر برزمين ريخت. حر، در شگفت شد و در آنها تأملي كرد و گفت: «ما از جمله ي اين افراد كه به تو نامه نوشته اند، نيستيم».