بازگشت

همراه با زهير بن قين


كاروان امام به «زرود» رسيد و مدتي در آنجا اقامت نمود، در حالي كه «زهير بن قين بجلي» كه مشربي عثماني داشت و در آن سال حج خانه ي خدا را به جاي آورده بود، نزديك وي فرود آمد. او در راه خود، امام را همراهي مي كرد، ولي دوست نداشت با وي در يك محل فرود آيد؛ زيرا از ديدار با امام بيمناك بود، ولي وي ناگزير شد در نزديكي حضرت، فرود آيد و امام فرستاده اي نزد وي ارسال داشت و او را نزد خود فراخواند. زهير، همراه جماعتش مشغول خوردن غذايي بود كه براي آنان تهيه شده بود، در اين حال، آن قاصد، وي را از گفتار حضرت حسين عليه السلام آگاه كرد. آن گروه، پريشان شدند و غذايي را كه در دست داشتند بر سفره افكندند، گويي كه پرندگان بر سر آنان جاي گرفته بودند.

همسر زهير، اين حالت را مورد انتقاد قرار داد و به او گفت: «سبحان اللَّه! آيا فرزند دختر رسول خدا به تو پيغام مي دهد و تو به سويش نمي روي؟ چرا نمي روي تا سخنش را بشنوي!»


زهير، با اكراه به سوي امام رفت، طولي نكشيد كه به سرعت بازگشت در حالي كه چهره اش مي درخشيد و بسيار شادمان بود. سپس دستور داد تا خيمه و متاعش را در كنار بارگاه حضرت حسين عليه السلام قرار دهند و به همسرش گفت: «تو را طلاق گفته ام».

ريحانه ي رسول خدا، چه رازي را با وي در ميان نهاده بود كه او اين گونه متحول شد؟ آيا به وي وعده ي مال و منال داد؟ اگر چنين وعده اي به وي داده بود،او همسرش را طلاق نمي گفت و با يارانش وداع آخرين را انجام نمي داد...

امام او را به شهادت و رستگاري در بهشت وعده فرمود و او را به ياد حديثي انداخت كه روزگاري طولاني بر آن گذشته و وي آنرا فراموش كرده بود... زهير آن داستان را اينگونه براي همراهانش بازگو نمود:

«براي شما حديثي خواهم گفت: ما به «بَلَنجر» براي جهاد رفتيم، خداوند پيروزي را نصيب ما كرد و غنايمي به دست آورديم و به آنها شاد گشتيم، سلمان فارسي همراه ما بود، به ما گفت: آيا به آنچه خداوند شما را پيروزي داده و غنايمي كه به دست آورده ايد، خوشحال شده ايد؟ گفتم: آري. او گفت: هرگاه سرور جوانان آل محمد صلي اللَّه عليه و آله را ديديد از جنگ كردن در كنار وي بيش از غنايمي كه امروز به دست آورديد، شادمان باشيد» [1] .

«ابراهيم بن سعيد» كه همراه زهير نزد امام عليه السلام رفته بود، روايت مي كند كه حضرت به وي فرمود: در كربلا كشته مي شود و سر مباركش را «زجر بن قيس» نزد يزيد خواهد برد به اميد آنكه جايزه اي از او به دست آورد ولي چيزي به وي


نخواهد داد [2] .

زهير را بخت يار بود كه به كاروان عترت پاك پيوست و از قوي ترين مدافعان آن و از درخشان ترين ياران امام شد، جان خود را فداي امام كرد و در راه هدف عادلانه اش شهيد گشت.


پاورقي

[1] شيخ مفيد، الارشاد، 73 -72 /2، ابن‏اثير، تاريخ 42 /4. انساب‏الاشراف 379 -378 /3. الدرالنظيم، 548 -547.

[2] محمد بن جرير طبري، دلائل الامامة 182، ح 97.