بازگشت

پريشاني حضرت زينب


كاروان امام به حركتش ادامه داد تا اينكه به «خزيميه» رسيد- كه يكي از منازل حج بود- امام يك روز و يك شب در آنجا اقامت نمود تا از خستگي راه و زحمت سفر استراحت كند، در حالي كه خواهرش بانوي بزرگوار بني هاشم نزد وي شتافت به حالتي كه دامن بر زمين مي كشيد و قلبش از اندوه و غم، پاره پاره مي گشت. وي با صدايي گريه آلود به برادر خود گفت: من هاتفي را شنيدم كه مي گفت:



الا يا عين فاحتفلي بجهد

فمن يبكي علي الشهداء بعدي



علي قوم تسوقهم المنايا

بمقدار الي انجاز وعدي



«اي چشم! كوشا باش، چه كسي بعد از من بر شهدا خواهد گريست».


«بر گروهي كه اجل، آنها را براي انجام وعده اي مقدّر به پيش مي راند».

سرور آزادگان به وي فرمود: «خواهرم! هر آنچه قضاي الهي باشد، انجام خواهد شد» [1] .

آن حضرت از خواهرش مي خواست كه شكيبا باشد و با قدرت اراده و عزم، با سختيها و مصيبتها مقابله نمايد تا بر اداي رسالتش و توانا گردد.


پاورقي

[1] ابن‏شهراشوب، مناقب 95 /4 از کتابهاي کپي شده کتابخانه‏ي امام اميرالمؤمنين عليه‏السلام. الفتوح 122 /5.