بازگشت

همراه با ابوهره


هنگامي كه امام به «ذات عرق» رسيد، «ابوهره» نزد وي شتافت و به آن حضرت گفت:اي فرزند رسول اللَّه! چه چيزي تو را از حرم خدا و حرم جدّت رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله خارج ساخت؟

امام متأثّر گشت و به او فرمود: «شگفتا! اي ابوهره! بني اميّه، اموال مرا بردند، صبر كردم، عرض مرا ناسزا گفتند، صبر كردم، خون مرا خواستند، پس گريختم، به خدا سوگند! اين گروه ستمگر، مرا خواهند كشت و خداوند ذلّتي فراگير بر آنها خواهد پوشانيد و شمشيري برّنده به جانشان مي اندازد، كسي را بر آنها مسلّط مي كند كه آنها را خوار سازد تا آنجا كه از قوم سبا خوارتر شوند؛ همانها كه زني از آنها مالكشان گشت و در اموال و خونهايشان حكومت كرد تا اينكه آنها را خوار نمود» [1] .

امام، در حالي كه از آن مردمي كه بينشي براي نصرت حق نداشتند، غمگين بود، از محل دور شد، غمگين از مردمي كه آسودگي را پذيرفتند و جهاد در راه خدا را ناپسند دانستند.



پاورقي

[1] الدر المسلوک 110 /1. الفتوح 124 -123 /5.