بازگشت

همراه با فرزدق


هنگامي كه موكب امام به جايي به نام «صفاح» رسيد [1] ، شاعر بزرگ


«فرزدق همام بن غالب»، با امام روبه رو شد و بر آن حضرت سلام كرده، او را درود گفت و به آن حضرت عرض كرد: پدر و مادرم فداي تو باد اي فرزند رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله چه چيزي تو را از حج شتابزده ساخت؟

- «اگر عجله نمي كردم، گرفتار مي شدم» [2] .

آنگاه امام از وي پرسيد: اي ابافراس! از كجا مي آيي؟ [3] .

- از كوفه.

- «خبر مردم را بريم بيان كن».

- به فرد آگاهي دست يافتي. دلهاي مردم با شماست و شمشيرهايشان همراه بني اميه است و قضا از آسمان نازل مي شود و خداوند هرچه خواهد مي كند... و پروردگار ما را در هر روز، امري باشد [4] .

امام، سخن فرزدق را درست دانست و به او فرمود: «راست گفتي، امر براي خداوند است چه قبل و چه بعد، خداوند آنچه را خواهد مي كند و پروردگار ما را در هر روز، امري باشد. اگر قضاي الهي بر آنچه دوست داريم نازل شود، خداوند را بر نعمتهايش سپاس مي گوييم و از او براي اداي شكر، ياري مي جوييم و اگر قضاي الهي ميان خواسته مان فاصله بيندازد، پس كسي كه


قصدش حق است و كردارش بر اساس تقوا، نبايد تجاوز كند...» [5] .

آنگاه امام اين شعر را سرود:



لئن كانت الدنيا تعد نفيسة

فدار ثواب اللَّه أعلي و انبل



و ان كانت الابدان للموت انشئت

فقتل امري ء بالسيف في اللَّه افضل



و ان كانت الارزاق شيئاً مقدّراً

فقلة سعي المرء في الرزق اجمل



و ان كانت الاموال للترك جمعها

فما بال متروك به المرء يبخل [6] .



«اگر دنيا چيزي با ارزش شمرده شود، سراي پاداش خداوند، عاليتر و والاتر است».

«اگر بدنها براي مرگ آفريده شده اند پس كشته شدن انسان با شمشير در راه خدا برتر است».

«اگر روزيها چيزي مقدّر باشند، پس تلاش كمتر انسان براي روزي، زيباتر است».

«اگر داراييها را براي ترك كردن جمع مي كنند، پس چرا انسان به چيزي كه ترك شدني است، بخل مي ورزد؟».

«فرزدق»، بعضي از مسائل شرعي را از آن حضرت پرسيد و امام به وي پاسخ داد. پس از آن، فرزدق بر امام سلام كرد و از آن حضرت دور شد...

اين ديدار، تصويري از سستي و خواري مردم و انگيزه نداشتن آنان براي ياري حق را به ما نشان مي دهد؛ زيرا فرزدق كه داراي بينشي اجتماعي و فرهنگي بود، با وجود اينكه مي دانست امام كشته خواهد شد، به ياري آن حضرت


نشتافت و به كاروان آن حضرت نپيوست تا از او دفاع كند، پس اگر حال فرزدق چنين باشد، حال عامه ي مردم و نادانان آنها چگونه خواهد بود؟

به هر حال، امام حركت خود را با عزم و پايداري ادامه داد و گفتار فرزدق در مورد سستي مردم نسبت به آن حضرت و همراهيشان با بني اميه، آن حضرت را از تصميمش باز نداشت، اگر امام، خواستار سلطنت بود، گفتار فرزدق، او را از حركت به سوي عراق باز مي داشت.


پاورقي

[1] «صفاح» محلي است ميان حنين و انصاب‏الحرم، سمت چپ کسي که از مشاش به مکه وارد شود.. فرزدق ديدار خود با امام در آن محل را چنين به نظم آورده:



لقيت الحسين بارض الصفاح

عليه اليلامق والدرق



«با حضرت حسين در صفاح، روبه‏رو شدم در حالي که قباها و سپرها بر آن حضرت بود». اين مطلب در معجم‏البلدان 412 /3 آمده است و در تذکرة الحفاظ ذهبي است که ملاقات امام با فرزدق در «ذات عرق» بوده و در مقتل خوارزمي 223 /1 ملاقات در «الشقوق» و در اللهوف، ص 134 در «زباله» ذکر شده است و صحيح آن است که در صفاح بوده که فرزدق آن را به نظم آورده است.

[2] البداية والنهاية 167 /8.

[3] «فراس»، به کسر فاء و تخفيف را.

[4] وسيلة المآل، ص 188.

[5] البداية والنهاية 166 /8. طبري، تاريخ 386 /5. ابن‏اثير، تاريخ 40 /4. الصواعق المحرقة، ص 196.

[6] الفتوح لإبن الأعثم 126 -125 /5.