بازگشت

عمرو بن سعيد


«عمرو بن سعيد اشدق»، نامه اي براي امام فرستاد كه در آن امنيت، و متعرّض هيچ مشكلي براي حضرت نشدن را تعهد نمود، در آن آمده: «من از


خداوند مي خواهم كه به تو صلاح را الهام فرمايد و تو را از آنچه برايت در نظر دارند، آشنا سازد. شنيده ام تو تصميم گرفته اي به سوي عراق بروي. من تو را از فتنه به خدا پناه مي دهم، پس اگر ترسيده باشي، نزد من بيا كه براي تو نزد من امان وصله خواهد بود».

چگونه ممكن بود سرور آزادگان در برابر اشدق، خاضع شود و از او امان بخواهد؟ اشدق، مي خواست امام در قبضه ي او باشد تا اختياري از خود نداشته باشد كه اين امر بر امام پنهان نبود و به وي پاسخ داد:

«اگر با نامه ات، قصد صله دادن به من داشته اي، خداوند در دنيا و آخرت، تو را جزاي خير دهد... و آنكه به سوي خدا دعوت كند و عمل صالح انجام دهد و بگويد كه من از مسلمانانم، فتنه جو نيست، و بهترين امان، امان خداوند است و به خدا ايمان ندارد آنكه در دنيا از او نترسد و ما از خداوند مي خواهيم در دنيا ترسي داشته باشيم كه موجب امان آخرت نزد او باشد» [1] .


پاورقي

[1] ابن‏عساکر، تاريخ 210 -209 /14.