بازگشت

ستمكاريهاي اجتماعي


ستمكاريهاي اجتماعي در سرتاسر سرزمينهاي اسلامي گسترش يافته هيچ سرزميني يافت نمي شد مگر اينكه دستخوش ظلم و ستم امويان شده بود كه


از نمونه هاي ستم آنان، موارد ذيل است:

الف - فقدان امنيت: «امنيت»، در سرتاسر كشور از بين رفته ترس و وحشت، بر همه شهروندان دست يافته بود؛ زيرا حكومت اموي در ستم پيش رفته بي گناه را به جاي گناهكار و روي آورنده را به جرم روي برگرداند، مي گرفت و از روي گمان و تهمت، كيفر مي داد، بي گناهان را بي حساب به زندانها و گورها روانه مي ساخت، مردم در روزگار زياد، مي گفتند: «سعد را نجات ده كه سعيد هلاك شده است» هيچ كس يافت نمي شد مگر اينكه بر جان و مال خويش، هراسان بود، بنابراين، امام حسين عليه السلام قيام كرد تا مردم را از اين ستم هولناك، نجات بخشد.

ب - حقير شمردن امّت: خط سياسي مورد توجه امويان، اقدام به ذليل ساختن امّت و حقير شمردن آنان بود كه از نشانه هاي آن حقير شمردن، اين بود كه آنان گردن مسلمين را مهر مي زدند آن گونه كه اسبان را داغ مي كردند و اين علامتِ به بردگي كشاندن آنان بود. همچنين، آنها بركف دست مسلمين علامتي را نقش مي زدند تا آنها را برده معرفي كنند همان گونه كه با بردگان روم و حبشه عمل مي كردند [1] امام عليه السلام به ميدانهاي جهاد شتافت تا درهاي عزّت و كرامت را به روي مسلمين بگشايد و آن كابوس تاريكي را كه زندگيشان را به تاريكي محضي كه كورسويي از روشنايي در آن ديده نمي شد، درهم شكند.


پاورقي

[1] تاريخ تمدّن اسلامي.