بازگشت

مشورت با مروان


وليد، در كارخود سرگردان شد و ديد كه به مشورت با مروان، - بزرگ خاندان اموي -، نيازمنداست. او را فراخواند - مروان در حالي كه پيراهني سفيد


و رواندازي گلدار بر تن داشت، حاضر گرديد. [1] وليد، مرگ معاويه را به وي خبرداد. مروان، پريشان گشت. سپس، دستور يزيد، در مورد اجبار مخالفان بر بيعت و در صورت خود داري كردن، گردن زدن آنان را بر او عرضه داشت و از مروان خواست تا از روي دلسوزي به وي اظهار نظر كند و با اخلاص به وي نظر بدهد.


پاورقي

[1] ذهبي، تاريخ اسلام 170/4 (حوادث سال 60).