بازگشت

هيبت امام حسين


سيماي انبيا بر آن حضرت بود و در هيبت همچون جدّ خود بود كه پيشانيها در برابرش به تواضع مي افتادند. يكي از جلادان پليس ابن زياد در وصف هيبت عظيمش مي گويد: «نور چهره اش و جمال هيبتش مارا از انديشيدن در مورد كشتن او به خود مشغول ساخت».

روز طف، ضربات شمشيرها و زخمهاي نيزه ها نور چهره اش را پنهان


ننمود و در شكوه و زيبايي منظر، همچون ماه تمام بود و در اين باره «كعبي» مي گويد:



و مجرح ما غيرت منه القنا حسناً

و لا اخلقن منه جديدا



قد كان بدراً فاغتدي شمس الضحي

مذ ألبسته يد الدماء برودا



«وآن مجروحي كه نيزه ها زيباييش را دگرگون نساختند و تازه اي از او را كهنه ننمودند».

«او ماه تمامي بود كه به خورشيدي در بلنداي روز تبديل شد. آنگاه كه دستهاي خون آلود، جامه هايي بر او پوشاند.

و هنگامي كه سر مبارك آن حضرت را نزد ابن زياد بردند، از نور چهره اش در شگفت شد و گفت: «كسي همچون او زيبا نديده ام!».

«انس بن مالك» بر او اعتراض نمود و گفت: «مگر نه اين است كه وي شبيه ترين آنان به رسول خدا بود؟» [1] .

و هنگامي كه آن سر شريف را بر يزيد بن معاويه عرضه داشتند، از جمال هيبتش به حيرت افتاد و گفت: «من هرگز صورتي زيباتر از او نديده ام!».

پس يكي از حاضران به وي گفت: «او شبيه رسول خدا صلي الله عليه و آله بود» [2] .

راويان، اجماع دارند كه وي در اوصاف و نشانه هايش همانند جدش حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله بود و در شباهت و صفات، با آن حضرت شباهت داشت و هنگامي كه «عبيد اللَّه بن حر جعفي» به ديدار حضرتش مشرف شد، جانش از اقدام و اجلال او سرشار شد و اظهار داشت: «من هرگز كسي را نديده ام كه زيباتر


وچشمگير تر از حسين باشد...».

بر چهره او سيماي پيامبران و هيبت متقيان آشكار شد و لذا چشم بينندگان خود را پر مي كرد و پيشانيها در برابرش به خضوع و احترام، خم مي شد.


پاورقي

[1] بلاذري، انساب الاشراف، 5:3، نسخه خطي در کتابخانه عمومي حضرت امير المؤمنين‏ عليه السلام.

[2] همان.