بازگشت

امامت امام حسين


در تاريخ زندگاني اميرالمؤمنين (ع) و فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبي (ع) به تفصيل روي اين مطلب بحث شد كه مسئله امامت از نظر ما شيعيان بر طبق دلايل عقلي و نقلي بسيار، همانند مسئله نبوت بايد از طريق وحي الهي و نص رسول خدا (ص) و امامان بعد از آن حضرت (ع)، كه آن هم با يك يا چند واسطه به وحي الهي مي رسد، تعيين شود؛ و مردم در اين باره نمي توانند نظر دهند يا از طريق اجماع اهل حل و عقد يا به صورت شورايي يا انتخاب خليفه قبلي، امام و رهبر ديني مردم را پس از خود تعيين كنند. (براي اطلاع بيشتر بهتر است به بحث رهبري و ولايت در تاريخ زندگاني اميرالمؤمنين (ع)، بخش پنجم، مراجعه نماييد.) درباره ي امامت امامان دوازده گانه نيز در روايات رسول خدا (ص) نام و نشان و خصوصيات آنان ذكر شده است، كه براي اطلاع بيشتر به كتابهايي چون الانصاف... تأليف مرحوم سيد هاشم بحراني (كه به قلم نگارنده به فارسي ترجمه شده است.) يا كتاب اثبات الهداة في النص علي الائمة الاثني عشر من الاشراف، تأليف مرحوم شيخ حر عاملي مراجعه شود. تنها در كتاب الانصاف... مرحوم بحراني بيش از سيصد و شصت روايت از طريق علماي شيعه و اهل سنت در اين باره نقل شده است كه


در پايان نيز به شبهات مخالفين پاسخ داده اند.

صرف نظر از روايات عامه و احاديث عمومي كه درباره ي ائمه دوازده گانه نقل شده و امام حسين (ع) در همه آن روايات به عنوان امام سوم تعيين گشته است، روايات ديگري هم در اين باره از رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين (ع) نقل شده و رواياتي كه امام حسن (ع) او را امام و وصي بعد از خود تعيين كرده و مواريث مخصوص امامت را به آن حضرت واگذار كرده است.

از آن جمله روايات بسياري است به اين مضمون كه رسول خدا (ص) درباره ي حسن و حسين مي فرمود: «ابناي هذان امامان قاما أو قعدا.» [1] يعني؛ اين دو پسر من امام و رهبر هستند چه قيام كنند و چه سكوت كرده و بنشينند.

در اين باره نيز روايات ديگري را در كتاب زندگاني امام حسن (ع) به تفصيل ذكر كرده ايم كه در اينجا تكرار نمي كنيم. از جمله رواياتي كه مرحوم كليني در كتاب شريف كافي و مرحوم طبرسي در كتاب اعلام الوري با سندهاي خود از امام صادق (ع) روايت كرده اند اين روايت است كه خلاصه آن را نقل مي كنيم:

هنگامي كه زمان وفات امام حسن (ع) فرارسيد به قنبر فرمود: «محمد حنفيه را نزد من حاضر كن.» چون محمد حنفيه نزد آن حضرت (ع) آمد، حضرت به او فرمود: «... يا محمد بن علي اما علمت ان الحسين بن علي بعد وفاة نفسي و مفارقة روحي جسمي امام من بعدي و عند الله في الكتاب الماضي وراثة النبي أضافها الله له في وراثة أبيه و امه...» [2] يعني؛ اي محمد بن علي آيا دانسته اي كه حسين بن علي (ع) پس از وفات من و پس از آنكه روح از بدن من مفارقت كند امام است. پس از من و در پيشگاه خداوند در كتابي كه گذشته و وراثتي كه از پيامبر خدا (ص) است، خداوند اين مقام را براي او در ارث پدر و مادرش اضافه كرده است.

روايات ديگري نيز در همان كتابها ذكر شده است كه جاي نقل آنها نيست براي نمونه به همين يك حديث اكتفا مي شود.


پاورقي

[1] اصول کافي، کتاب الحجة باب الاشارة و النص علي الحسين بن علي عليه‏السلام، و بحارالانوار، ج 44، ص 175، و اثبات الهداة، ج 5، ص 174 - 169.

[2] اصول کافي، کتاب الحجة باب الاشارة و النص علي الحسين بن علي عليه‏السلام، و بحارالانوار، ج 44، ص 175، و اثبات الهداة، ج 5، ص 174 - 169.