بازگشت

حسين مني و أنا من حسين


بيش از شصت تن از علماي اهل سنت با مختصر اختلافي و با سندهاي مختلف اين حديث را از رسول خدا (ص) نقل كرده اند. [1] .

بخاري در كتاب الادب المفرد از يكي از آنها به نام يعلي بن مرة نقل كرده كه روزي ما را به همراه رسول خدا (ص) به صرف غذايي دعوت كرده بودند. هنگامي كه براي صرف غذا بيرون رفتيم، ناگاه حسين را ديديم كه در راه بازي مي كرد. رسول خدا (ص) كه او را ديد شتابان پيشاپيش مردم رفت و دستهاي خود را گشود، تا آن فرزند را در آغوش گيرد، ولي آن فرزند به اين سو و آن سو مي گريخت و با اين كار خود


پيغمبر (ص) را مي خنداند تا بالاخره رسول خدا (ص) او را گرفت، و يك دست خود را بر چانه ي او نهاد و دست ديگرش را بر سر آن كودك گذارد سپس گونه ي خود را بر گونه ي او نهاد و فرمود: «حسين مني و أنا من حسين، أحب الله من احب حسينا، الحسين سبط من الأسباط.» يعني؛ حسين از من است و من از حسينم، خداوند دوست بدارد هر كس كه حسين را دوست دارد، حسين سبطي است از اسباط [2] .

ابن اثير جزري در كتاب النهاية اين حديث را در ماده ي سبط نقل كرده و در معناي جمله ي «سبط من الاسباط» گفته است. امتي است از امتها در كار خير.

مرحوم طريحي در مجمع البحرين معناي ديگري را نيز احتمال داده و گفته است: «ممكن است مراد از لفظ «سبط» در اين حديث «قبيله» باشد، يعني فرزندان رسول خدا (ص) از او منشعب مي شود، زيرا از جمله معاني سبط، درختي است كه شاخه هاي زيادي از يك تنه داشته باشد.


پاورقي

[1] براي اطلاع از نامهاي اين دانشمندان و کتابهاي آنان به جلد 11 ملحقات احقاق الحق، ص 279 - 265 مراجعه نماييد.

[2] الادب المفرد، ص 100، ط قاهره؛ و مسند احمد بن حنبل، ج 4 ص 172؛ و سنن ابن‏ماجه، ج 1، ص 46 و صحيح ترمذي، ج 13، ص 195؛ و فائق زمخشري، ج 2، ص 8؛ و کتابهاي ديگر.