بازگشت

مقدمه


كوثر زلال «عاشورا» در متن زندگي شيعه و در عمق باورهاي پاك او جريان داشته و در طول چهارده قرن سيراب كننده جانها بوده است.

اينك نيز عاشورا پرگاري است كه عشق را ترسيم مي كند و كانوني است كه ارزشها، احساسها، عاطفه ها، خردها و اراده ها برگردش مي چرخند.

بي شك، محتوا، انگيزه ها، اهداف و درسهاي آن، حماسه عظيم فرهنگي ناب و الهام بخش را تشكيل مي دهد. از اينرو در حوزه وسيع تشييع و دلباختگان اهل بيت، پيروان عترت همه با «فرهنگ عاشورا» زيسته اند و براي آن جان باخته اند. آنان در آغاز تولد كام نوزاد را با تربت سيدالشهدا (ع) و آب فرات بر مي دارند و هنگام خاكسپاري، تربت كربلا را با ميت همراه مي كنند.آنان از روز ولادت تا هنگامه مرگ به حسين بن علي (ع) عشق مي ورزند و براي شهادتش اشك مي ريزند و اين مهر مقدس، با شير وارد جان مي شود و از جان به در نمي رود.

عاشورا از ديرباز تجلي گر روز درگيري حق و باطل و روز فداكاري و جانبازي در راه دين و عقيده، شناخته شده است. حسين (ع) در اين روز با ياراني اندك ولي با ايمان و صلابت و عزتي بزرگ و شكوهمند، با سپاه سنگدل و بي دين كومت ستم يزيدي به مقابله برخاست و كربلا را به صحنه هميشه زنده عشق خدايي و آزادگي مبدل ساخت.

عاشورا اگر چه يك روز بود، اما دامنه تاثير آن تا ابديت كشيده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است كه همه ساله دهه محرم و به ويژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حريت و اسوه جهاد و شهادت، حسين بن علي (ع) مي گردد و حتي غير شيعيان نيز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظيم فرود مي آورند.

عاشورا نشان دهنده معناي «حسين مني و انا من حسين » بود كه دين رسول خدا با خون سيد الشهدا آبياري شد و به تعبير امام خميني (ره) عاشورا، قيام عدالت خواهان با عددي قليل و ايمان و عشقي بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگر بود. [1] و اگر عاشورا نبود، منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مي خواستند قلم سرخ بر وحي و كتاب بكشند و يزيد، يادگار عصر تاريك بت پرستي كه به گمان خود با كشتن و به شهادت كشيدن فرزندان وحي اميد داشت اساس اسلام را بر چيند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحي نزل » بنياد حكومت الهي را بر كند نمي دانستيم بر سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مي آمد. [2] .

حماسه عاشورا را زنان و مرداني ساختند كه مرگ سرخ و شهادت را بر زندگي ذلت بار ترجيح دادند تا گلواژه آزادي و آزادگي همواره در تاريخ سبز بماند.

در اين حماسه خونين بيشتر به نقش آفرين مردان و ياراني كه در ركاب حضرت به فوز عظيم شهادت نايل شدند توجه شده است و نقش زنان كمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زينب كبري (س) و نقش وي در پيام رساني صحبت شده است و نقش ديگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگي مورد غفلت واقع شده است، از اين رو در اين مقاله به معرفي اجمالي زنان حماسه ساز در نهضت عاشورا مي پردازيم.

بدون ترديد در طول تاريخ اسلام و به ويژه تشييع زنان از سهم بسزايي برخوردار بوده اند و عاشورا نيز برهه اي از همين تاريخ سراسر صبر و ايثار و مقاومت و خودآگاهي است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانيان نشان دادند كه از آگاهي و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مي پندارند، زن مسلمان نه عروسك حرمسرا و نه موجودي به دور از واقعيتها و مسايل اجتماعي و سياسي و نظامي است و تاريخ عاشورا بيانگر اين واقعيت است، چنانكه زماني كه افرادي چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقيم راه را گم كردند و افرادي چون زهير بن قين كه در ياري امام دچار ترديد شده بودند، زناني چون دلهم (همسر زهير) شوهرش را به ياري امامش دعوت كرد و او را از تنگناي امتحان سرفراز بيرون آورد. نيز زناني چون ام وهب و بانوي غيريه قاسطيه كه شجاعت در ركابشان مردانگي آموخت.

در حقيقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاويد خواهد ماند و آنان براي هميشه تاريخ بر بار شيعه بهترين الگوي ايمان و ايثار و اخلاص و فداكاري خواهند بود.


پاورقي

[1] صحيفه نور. ج‏9. ص‏57.

[2] همان. ج 14. ص 265، عوالم (امام حسين) ص‏3 و 4، حياة الامام الحسين، ج‏3، ص 378.