بازگشت

امويان از ديدگاه مسلمانان


خاندان اموي به سركردگي ابوسفيان حدود بيست سال در مقابل پيامبر اكرم (ص) مقاومت كرد و جنگ هاي عديده اي را بر ضد اسلام طرّاحي نمود؛ و در جريان فتح مكّه در مقابل عظمت مسلمانان مجبور به تسليم گرديد. پيامبر رحمت (ص) از آنان به عنوان «طُلقا» ياد كرد و خيانت هاي گذشته ايشان را بخشيد؛ امّا هرگز «طلق» همرديف مجاهدان و مهاجران قرار نگرفتند و مؤمنان راستين نگرش خاصي به آنان داشتند.

اين خاندان جايگاه معنوي خوبي در جامعه اسلامي نداشتند؛ امّا با به قدرت رسيدن عثمان مسلمانان با آنان بيشتر آشنا شدند و او به سبب انحرافش از ارزش هاي اسلامي، به دست عدّه اي از مسلمانان انقلابي كه از تبعيض ها و بي عدالتي ها به ستوه آمده بودند كشته شد.

سپس مسلمانان با مولي الموحّدين علي (ع) بيعت كردند و او را به عنوان پيشواي خود برگزيدند. معاويه كه از زمان عمر به عنوان والي منطقه زرخيز شام حكم مي راند، از بيعت با امام علي (ع) سر باز زد و برخلاف اصول مسلم ديني و اجتماعي، با استفاده از زر و زور و تزوير در مقابل پيشواي مسلمانان ايستاد و جنگ هاي داخلي در جهان اسلام را پايه گذاري نمود. او با نيرنگ و خدعه توانست نيروي مسلمانان را بر ضد اسلام به كار گيرد و با اين كار، مشكلات فراواني بر راه حكومت علي (ع) به وجود آورد و مانع اصلاحات كلّي امام (ع) گردد.

با شهادت علي (ع)، معاويه با سپاه مزدور و احمق شام به طرف عراق حركت كرد و با حيله و مكر در سپاه امام حسن (ع) نفوذ كرد و از اين راه امام (ع) را به صلح و واگذاري حكومت مجبور نمود و از اين پس، تا بيست سال بر كل جهان اسلام حكم راند.

در اين دوران، مسلمانان بيش از پيش با چهره كريه بني اميّه آشنا شدند. معاويه بدعت هاي فراواني در دين ايجاد كرد و جنايت هاي متعددي مرتكب شد. او با بي رحمي و قساوت هر صداي اصلاح طلبانه اي را سركوب مي كرد، شهادت عمرو بن حمق و حجر بن عدي و يارانش، و هزاران مسلمان بي گناه كه در حملات بسر بن ارطاة و ابن زياد صورت گرفت نمونه هايي از آنهاست.

امّا معاويه فردي ظاهرالصلاح و منافقي تيزهوش بود كه در عوام فريبي يد طولايي داشت، و به خوبي از سپاه شام بهره مي گرفت. وي با به كارگيري سه عامل زر، زور و تزوير سال ها حكومت كرد. ليكن ظلم ها و خلاف او هرگز از منظر چشم هاي تيزبين ائمه (ع) و مسلمانان كيّس مخفي نبود.

با مرگ معاويه، زمينه واكنش شديد پديد آمد و شخصيت هاي ديني از مدينه، مكّه و عراق مخالفت خود را با خلافت يزيد اعلام كردند. البته اين امر به يك باره در جامعه اسلامي پديد نيامد و مسبوق به سابقه بود و زمينه هاي قبلي داشت.

در اين جا به بخشي از ديدگاه ها اشاره مي كنيم، گرچه معتقديم دستگاه تبليغات امويان بسياري از حقايق تاريخي را وارونه كرده است و بسياري از حقايق نيز از ترس ستم آنان كتمان شده است.