بازگشت

شجاعت و دليري


ابوالفضل (ع) از نظر شجاعت شخصيت برجسته اي بود. او اين صفت را پدرش علي (ع) و دايي هايش كه از دلاوران عرب بودند به ارث برده بود به همين جهت از طرف امام حسين (ع) به عنوان علمدار برگزيده شد. و به خوبي از عهده اين مسؤوليت خطير برآمد.

آنگاه كه شمر امان نامه براي عباس و برادرانش آورد؛ با بي باكي و شجاعت به او فرمود:

دستت بريده باد، چه امان زشت و بدي براي ما آورده اي، دشمن خدا! آيا مي گويي دست از ياري برادر خود حسين فرزند فاطمه برداريم و اطاعت يزيد ناپاكزاده را به عهد بگيريم. [1] .

و هنگامي كه امام حسين (ع) شب عاشورا به اصحاب خود فرمود: «هر يك از شما يكي از مردان اهل بيت مرا با خود برداريد و در اين تاريكي شب پراكنده شويد و مرا با اين لشكر به حال خود بگذاريد»، نخستين كسي كه به امام حسين (ع) عرض كرد: «براي چه تو را تنها بگذاريم؟ آيا براي اينكه بعد از تو زنده بمانيم؟ خدا هرگز چنين روزي را قسمت ما نكند.» حضرت عباس بود و ديگران از او متعابعت نمودند.

عباس روز عاشورا ديگران را نيز از نظر روحي كمك مي كرد تا در مبارزه مقاومت نشان دهند. او در همين راستا، به برادران مادري خود عبدالله و جعفر و عثمان گفت: اينك به ميدان كارزار درآييد و مخلصانه در راه ياري دين خدا با دشمنان او نبرد كنيد؛ زيرا يقين مي دانم از اين عمل، زياني نخواهيد ديد. [2] .

او در روز عاشورا در برابر انبوه دشمنان آنقدر دلاوري نشان داد كه شجاعان قوم را متزلزل و عامه سپاهيان را هراسان كرد. [3] .

او با دلاوري وصف ناپذير، نگهبانان شريعه فرات را كنار زد و خود را به آب رساند و هنگام مبارزه با آن روبه صفتان چنين رجز مي خواند:



اُقاتِلُ الْيَومَ بِقَلْبٍ مُهْتَدي

اَذّبَ عَن سِبْطِ النّبيِ اَحمَدِ



اَضْرِبكُم بِالصّارِمِ الْمُهنّد

حتّي تَحيدُوا عَنْ قِتالِ سيّدي



اِنّي اَنَا الْعَباس ذُو التَّودد

نَسْلُ عَلِي الْمُرْتَضي الْمُؤيّد [4] .



امروز با قلبي هدايت شده مي جنگم - از فرزند پيامبر «احمد» دفاع مي كنم.

با شمشير هندي به شما ضربه مي زنم - تا از جنگ با سرورم بگريزيد.

همانا من عباس هستم دوستدار آل پيامبر - از نسل علي مرتضي كه تأييد شده اند

محقق بزرگوار،باقر شريف قرشي،اشعار بزرگان علم و ادب را درباره شجاعت عباس (ع) نقل كرده است كه به عنوان نمونه شعر سيد جعفر حلّي را در اين زمينه مي آوريم:

«از شير كارآزموده نبردها، بر سپاهيان اموي، عذاب فروريخت. جز هجوم شيري خشمگين و غرّان كه خواسته اش را نيك آشكار كرده بود، چيزي آنان را هراسان نكرد. ترس از مرگ، چهره هاي آنان را اندوهگين كرده بود. امّا عباس در آن ميان خندان بود... قهرماني كه هنگام سوار شدن بر اسب بزرگ، گويي كوهي سرافراز، بر اسب نشسته است و شگفتا كه اسبي، چنين كوهي را خوب تحمّل مي كند و رهوار مي تازد. سوگند به برق شمشيرش (و من جز به آذرخش آسماني، سوگند نمي خورم) اگر شهادت او مقدّر نبود، با شمشيرش هستي را مي زدود، ليكن اين خداوند است كه هر چه اراده كند مقدّر مي سازد و بر آن حكم مي راند...» [5] .

عباس (ع) در روز عاشورا، در دفاع از والاترين آرمان هاي بشري، نهايت دلاوري و شجاعت خود را نشان داد.

بدون ترديد وجود حضرت ابوالفضل (ع) از جهات گوناگون از جمله در شكل گيري نهضت امام حسين (ع) و زمينه سازي براي تحقق آن، نقش آفرين بوده است. والاترين و بهترين درودِ خداوند و پيامبر و مسلمانان بر روح بلند آن شهيد سرافراز باد!


پاورقي

[1] اللهوف، همان، ص 73.

[2] الارشاد، ص 463.

[3] مقتل ابي مخنف، ص 179.

[4] اکليل المصائب، محمد بن سليمان تنکابني، ص 201.

[5] زندگاني حضرت ابوالفضل (ع)، باقر شريف قرشي، ص 57.