بازگشت

شجاعت و قوت قلب


حضرت مسلم (ع) از شجاعت بسيار بالايي برخوردار بود. لذا به تنهايي عازم كوفه گشت و مسير پرمخاطره مكّه تا كوفه را با صلابت طي كرد.

و آنگاه كه دژخيمان ابن زياد براي دستگيري او به منزل «طوعه» حمله كردند. او به تنهايي با خيل دشمن به نبرد پرداخت و بسياري از آنان را به درك واصل كرد. [1] .

مسعودي مي نويسد: «مسلم در حالي كه شمشيرش را از غلاف كشيده بود و مي جنگيد اين رجز را مي خواند:



اَقْسِم لا اُقْتَلُ اِلاّ حُرّاً

وَ اِنْ رَأيتُ الْمَوتَ شيئاً مُرّاً



كُلُّ امْرِءٍ يَوْماً فلاقٍ شَرّاً

اَخافُ اَن اُكْذَبَ اَوْ اُغَرَّا [2] .



شيخ مفيد (ره) پس از نقل جريان فوق مي نويسد: «مسلم از زيادي كارزار و سنگ هاي بسياري كه بر بدنش وارد آمده بود، از جنگ درمانده شده و از كار افتاد و پشت به ديوار خانه «طوعه» داد. ابن اشعث با استفاده از نيرنگ و فريب او را دستگير نمود و به دارالاماره برد.» [3] .

مسلم شجاعانه از آرمانش دفاع كرد و در روز عرفه در غربت و به شكل فجيعي به دست ابن زياد به شهادت رسيد؛ درود و رضوان الهي بر او و بر مولايش اباعبدالله الحسين (ع).


پاورقي

[1] اعيان الشيعة، ج 1، ص 592.

[2] مروج الذهب، ج 3، ص 70. سوگند مي خورم که کشته نشوم مگر جوانمردانه (يعني حاضر نيستم برده شما شوم بلکه کشته شدن را ترجيح مي دهم) با اينکه مرگ بر من سخت ناگوار است. هر کسي در زندگي روز سختي را در پيش دارد. و من مي ترسم تکذيب شوم يا فريب بخورم.

[3] الارشاد، ص 404.