بازگشت

نقش شخصيت انصار امام حسين در نهضت عاشورا


شخصيت معنوي و اجتماعي پديدآورندگان يك نهضت، علاوه بر اينكه در شكل گيري و موفقيّت آن نقش دارد؛ در برآيند و نتيجه قيام نيز مؤثر است. همچنين ماهيت يك نهضت از نظر حقّانيت نيز به انگيزه ها و اهداف رهبري قيام و حاميان او بستگي زيادي دارد. قيام هاي عدالت خواهانه و اصلاح طلب همواره توسّط انسان هاي وارسته و آزاده و با انگيزه هاي انساني و الهي تحقق يافته است. افرادي كه به فكر تأمين مطامع و منافع فردي و گروهي نبوده و آرمان ها و اهداف مقدّسي را دنبال مي كردند. و حمايت كنندگان آنان نيز تا حدّ زيادي از اين ويژگي برخوردار بودند.

نهضت هاي مقدّس در تاريخ، همواره به دست انبيا و اولياي الهي تحقق يافته است، شخصيت هايي كه منافع جامعه انساني و آزادي انسان از بردگي و رقيّت استعمارگران و استثمارگران را طالب بوده اند.

حمايت كنندگان چنين نهضت هايي نيز انسان هاي صالح و با كرامت بوده اند؛ چنانكه نخستين ياوران رسول خاتم اسلام (ص) برجسته ترين انسان هاي روزگار خويش از نظر معنوي و ايثار و فداكاري براي مردم بودند و خداوند متعال نيز از پيامبر (ص) خواست از آنها جدا نشود:

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداوَةِ وَالْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناك عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَيوةِ الدُّنْيا... [1] .

با كساني باش كه پروردگار خود را صبح و عصر مي خوانند، و تنها رضاي او را مي طلبند و هرگز به خاطر زيورهاي دنيا، چشمان خود را از آنها برمگير.

و ياوران علي (ع) نيز خصوصيات اصحاب پيامبر (ص) را داشتند. چنانكه عقيل در مقايسه سپاه علي (ع) با لشكر معاويه گفت: «به لشكرگاه اميرالمؤمنين علي (ع) گذر كردم، شبي داشت همانند شب هاي پيامبر (ص) و روزي چون روزهاي پيامبر (ص) با اين فرق كه پيامبر (ص) در ميان آن نبود؛ امّا به لشكرگاه تو (معاويه) درآمدم. جمعي از منافقان را (از آن كسان كه در شب عَقَبه [2] بر رسول الله خيانت كردند) ديدم.

سپس از معاويه پرسيد: آن كيست كه در دست راستِ تو نشسته است؟

معاويه گفت: عمرو بن عاص است.

عقيل گفت: اين كسي است كه شش مرد ادّعا مي كردند كه پدر او هستند و عاقبت از آن ميان آنكه قصّاب بود بر ديگران غلبه يافت. اكنون بگو آن شخص ديگر كيست؟

معاويه گفت: ضحاك بن قيس فهري است.

عقيل گفت: به خدا سوگند در زمان جاهليت كار پدرش اين بود كه مزد مي گرفت و حيوان نر را بر مادگان مي جهانيد.

عقيل هويت نفر بعد را سؤال كرد. معاويه گفت: ابو موسي اشعري است.

عقيل گفت: مادرش دزد بود.

و در پاسخ معاويه كه خواسته بود نسب او را بيان كند؛ گفت جدّه تو «حمامه» بود. [3] .

بنابراين، با بررسي شخصيت زمام دار و ياوران او، به خوبي مي توان در مورد حق يا باطل بودن يك حركت اجتماعي داوري نمود.

قيام خونين عاشورا يكي از اين قيام هاي مقدّس است كه به دست حسين بن علي (ع) آغاز گرديد. و به وسيله افراد متّقي و فداكار و با بصيرت حمايت شد؛ امام حسين (ع) درباره آنان فرمود:

فَاِنّي لا اَعْلَمُ اَصْحاباً اَوْفي وَ لا خَيْراً مِنْ اَصْحابي وَ لا اَهْلَ بَيْتٍ اَبَرَّ وَ لا اَوْصَلَ مِنْ اَهْلِبَيْتي فَجَزاكُمُ اللّهُ عَنّي خَيْراً. [4] .

من اصحابي باوفاتر و بهتر از ياران خود و خانداني نيكوتر و مهربان تر از خاندان خود سراغ ندارم. خداوند از جانب من به شما پاداش خير دهد.

ياوران امام حسين (ع) با بصيرت و شناخت كامل و ايمان به هدف مسير خود را بااختيار برگزيده بودند امام (ع) در جذب آنها هرگز از تهديد، تطميع و فريب و خدعه استفاده نكرد؛ بلكه آنان با ايمان به هدف مقدّس حسين (ع) به حمايتش برخاستند.

به همين جهت، هر بار امام (ع) آنان را، بين رفتن يا ماندن در قافله كربلا مختار مي نمود، آنان ماندن با حسين (ع) را ترجيح مي دادند. در شب عاشورا در آن لحظات حسّاس وقتي براي آخرين بار امام (ع) قضيه را مطرح كرد، آنان با تمام وجود آمادگي خود را براي شهادت در راه خدا اعلام كردند و گفتند:

قَدْ سَمِعْنا مَقالَتَكَ يَا ابْنَ رَسُول اللّهِ، وَاللّهِ لَوْ كانَتِ الدُّنيا لَنا باقِيَةً، وَ كُنّا فيها مُخَلَّدينَ، اِلاّ اَنَّ فِراقَها في نَصْرِكَ وَ مُواساتِكَ، لاََثَرْنَا النَّهُوضَ مَعَكَ عَلَي الاِْقامَةِ فيها... وَاللّهِ يا ابنَ رَسُولِ اللّهِ، لَقَدْ مَنَّ اللّهُ بِكَ عَلَيْنا اَنْ نُقاتِلَ بينَ يَديكَ و تُقْطَعْ فيكَ اَعْضاؤُنا... [5] .

اين سخنان، به خوبي از اهداف و آرمان هاي متعالي و شخصيت معنوي انصار سرور آزادگان جهان پرده برمي دارد. و ايمان راسخ و دل هاي مملوّ از عشق به خدا را در آنان نشان مي دهد.

انصار امام حسين (ع) نه تنها از نظر معنوي صاحب مقامات عاليه بودند، از نظر اجتماعي نيز عمدتاً شخصيت هاي برجسته به شمار مي رفتند. و به هيچ وجه حاضر نبودند حاكميت شخصي مانند يزيد را بپذيرند لذا با تمام وجود به مبارزه عليه آن به پا خاستند.

حمايت اين اسوه هاي تقوا و فضيلت از سرور آزادگان جهان در شكل گيري و موفقيّت نهضت عاشورا نقش آفرين بوده است. و حسين بن علي (ع) با علم و آگاهي از اين سرمايه هاي بزرگ به چنين قيامي اقدام نمود.

بدون ترديد، وجود افراد بزرگواري چون امام سجّاد (ع)، عباس بن علي (ع)، علي اكبر، مسلم بن عوسجه، زهير بن قين، حبيب بن مظاهر و دختر علي بن ابي طالب زينب كبري (س) و... در سپاه حسين (ع)، مشروعيت قيام را نزد مردم تثبيت مي نمود و در رسيدن امام (ع) به هدف مقدّسش (كه همانا نجات اسلام و مسلمانان از دست حكّام فاسد اموي بود) حايز اهميّت بسيار بود.

بدين جهت، در اين بخش به بررسي شخصيت برخي از اصحاب با وفاي امام حسين (ع) مي پردازيم.


پاورقي

[1] کهف (18)، آيه 28.

[2] مراد از شب عقبه، شبي است که جماعتي از منافقان مي خواستند ناقه رسول الله (ص) را در عقبه رم دهند.

[3] الغارات، ابي اسحاق ابراهيم بن محمد بن سعيد بن هلال، تحقيق السيد عبدالزهرا الحسيني، ص 41 - 42.

[4] اللهوف علي قتلي الطفوف، سيد بن طاووس، ترجمه سيد محمد صحفي، ص 74.

[5] طبري، ج 4، ص 305 و لهوف، همان، ص 75؛ اي پسر پيامبر (ص)! سخنانت را شنيديم سوگند به خدا اگر دنيا براي ما بود و ما در آن جاودانه بوديم و نصرت و ياري تو موجب جدايي از آن مي شد، باز قيام با تو را بر آن ترجيح مي داديم... سوگند به خدا اي پسر پيامبر (ص)! خداي تعالي به خاطر تو بر ما منّت نهاد که به زعامتت (با دشمن بجنگيم) و اعضاء و جوارح ما در راه تو قطع شود.