بازگشت

صداقت و صراحت


از خصلت هايي كه مرضيّ خداي متعال و بندگان شرافتمند و آزاده اوست، صداقت و صراحت در بيان و عمل مي باشد و معاشرت و زندگي با صادقين بركات مادّي و معنوي را به دنبال دارد؛ لذا خداوند تعالي مؤمنان را به تقوا و همراهي با صادقين امر فرموده است: «يا اَيُّهَا الّذينَ امَنُوا اِتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصّادقين» [1] يعني باكساني باشيد كه در گفتار و رفتار، راستي و درستي را پيشه خود ساخته اند؛ و از نيرنگ و خدعه و دروغ به دورند.

و صادقين را در سوره بقره چنين معرّفي كرد:

... بلكه نيكي (و نيكوكار) كسي است كه به خدا و روز رستاخيز و فرشتگان و كتاب (آسماني) و پيامبران ايمان آورده و مال (خود) را، با همه علاقه اي كه به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مي كند؛ نماز را بر پا مي دارد و زكات را مي پردازد؛ و كساني كه به عهد خود وفا مي كنند؛ و در برابر محروميت ها و بيماري ها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مي دهند. اينها هستند كه راست مي گويند و اينها پرهيزگاران هستند. [2] .

و مصداق اتمّ و اكمل صادقان، آل محمد (ص) مي باشند؛ چنان كه امام صادق (ع) در تفسير آيه شريفه «وَ كُونُوا مَعَ الصّادِقينَ» فرمودند: «مراد از صادقين محمّد (ص) و اهل بيتش (ع) هستند.» [3] .

و از صفات سرور آزادگان جهان حسين بن علي (ع) اين بود كه در طول حيات خويش ‍ همواره از صراحت لهجه و صداقت در گفتار و رفتار برخوردار بود و هرگز خدعه و نيرنگ و دروغ در زندگي آن حضرت (ع) وجود نداشت. و در توصيف راستي فرمود: «الصِّدْقُ عِزُّ وَالْكِذْبُ عَجْزٌ» [4] راستي مايه عزّت و دروغ مايه ذلّت است.

به همين جهت، هنگامي كه وليد حاكم مدينه شبانه دعوت كرد و مرگ معاويه را به او خبر داد و از او براي يزيد بن معاويه طلب بيعت كرد؛ حضرت (ع) در نهايت صداقت و صراحت فرمود:

«يا امير اِنّا اَهلُ بيتِ النُّبُوةِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلَفُ الْمَلائِكَةِ، وَ مَهْبَطُ الرَّحْمَةِ، بِنا فَتَح اللّهُ وَ بِنا خَتَم، و يزيدُ رَجُلٌ فاسِقٌ، شارِبُ خَمْرِ، قاتِلُ نَفْسٍ، مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ فَمِثْلي لا يُبايِعُ مِثْلَهُ.» [5] .

همچنين برخورد صادقانه امام حسين (ع) با جريان خبر شهادت حضرت مسلم (ع) و منصرف شدن مردم كوفه از همكاري با امام (ع) از اين قبيل است. چنان كه روشن است قضيه شهادت مسلم (ع) سفير امام (ع) و خبر بي وفايي مردم كوفه، مطلب بسيار ناگواري براي قافله كربلا بود. امّا امام حسين (ع) در نهايت صراحت و صداقت مطلب را با اطرافيان خود در ميان گذاشت و فرمود:

«قَدْ اَتانا خَبَرٌ فَظيعٌ: قُتِل مُسْلِمُ عقيلُ و هانيء بن عُروة و عبدالله يَقْطُر، وَ قَدْ خَذَلَنا شيعَتُنا فَمَنْ اَحَبَّ مِنْكُمُ الاِْنصِرافَ فَلْيَنْصَرِْف، ليس عليه زمام...» [6] .

خبر ناگوار شهادت مسلم و هاني و عبدالله به ما رسيد و معلوم شد شيعيان ما، ما را رها كرده اند، پس ‍ هر يك از شما كه مي خواهد برگردد بازگردد و بر او هيچ مانعي نيست.

شيخ مفيد (ره) در اين باره مي فرمايد: «حسين (ع) شايسته نمي ديد اصحابش را بدون اطّلاع از چنين حادثه اي به چنگال دشمن بيندازد. لذا اخبار كوفه را بدون كم و زياد به آنان منتقل نمود.» [7] .

نمونه ديگر از صراحت و صداقت امام حسين (ع)، سخنراني شب عاشوراي اوست كه به اصحابش حوادث روز عاشورا را بيان كرد و خبر شهادت همه آنها را اطّلاع داده و از آنها خواست شبانه خيمه ها و قافله را ترك كنند. امّا هيچ يك از ايشان حاضر به ترك صحنه نشدند. [8] .


پاورقي

[1] توبه (9)، آيه 119. اي کساني که ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان خدا) بپرهيزيد و با صادقان باشيد.

[2] بقره (2)، آيه 177.

[3] تفسير مجمع البيان، الشيخ ابوعلي الفضل بن الحسن الطبرسي، ج 3، ص 81.

[4] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 246.

[5] مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 1، ص 267. اي امير! ما اهل بيت نبوت و معدن رسالتيم، ماييم که فرشتگان به خانه ما رفت و آمد دارند. محل نزول رحمت الهي ماييم [عالم] با ما آغاز گشت و با ما پايان خواهد يافت. ولي يزيد مردي است فاسق، شراب خوار، خونريز و متجاهر به فسق، شخصي همچون من با شخصي چون يزيد بيعت نمي کند.

[6] الارشاد، ج 2، ص 424.

[7] همان.

[8] اعيان الشيعه، ج 1، ص 600.