بازگشت

شجاعت اباعبدالله الحسين


يكي از صفات برجسته انبيأ و اوليأ خدا، اين است كه در انجام رسالت خويش ازاحدي جز خداي متعال نمي هراسند. [1] بدون ترديد، اگر اين ملكه نفساني (شجاعت) در انبيا و اوليأ الهي نبود، هرگز نمي توانستند با جبّاران و ستمگراني كه به مراتب از نظر تجهيزات نظامي و قواي ظاهري قوي تر از آنان بودند مبارزه كنند.

پيروزي و بقأ خط انبيا در طول تاريخ نيز، ثمره اين فضيلت بي همتا در بندگان شايسته خدا است [2] چنان كه ضبط نفس، خويشتن داري، صراحت لهجه، مقاومت در برابر ناملايمات و تحمّل مشكلات و نترسيدن از ديگران، از فروعات و شاخه هاي ملكه شجاعت محسوب مي شود.

حسين بن علي (ع) از اين نظر شخصيت بي نظيري است و در يك كلمه او مظهر شجاعت بود؛ زيرا وقتي تشخيص داد، قيام بر ضد حكّام فاسد اموي لازم است با تمام هستي به ميدان مبارزه وارد شد، و هيچ عاملي نتوانست او را از مسيري كه انتخاب كرده بود بازدارد؛ و زبان حال او زبان قال حضرت نوح (ع) بود كه فرمود:

«اي قوم من! اگر تذكّرات من نسبت به آيات الهي، بر شما سنگين است، (هر كار از دستتان ساخته است انجام دهيد.) من بر خدا توكّل كرده ام. فكر خود و قدرت معبودهايتان را جمع كنيد؛ سپس هيچ چيز بر شما پوشيده نماند و به حيات من پايان دهيد و (لحظه اي) مهلتم ندهيد.» [3] .

يقيناً شجاعت امام حسين (ع) در پيدايش قيام خونين عاشورا نقش به سزايي داشته است. زيرا ظلم ستيزي و ستم سوزي بدون ملكه شجاعت و نترسيدن از تهديدها عملي نخواهد بود. به همين جهت، اجمالاً آن را بررسي مي كنيم.


پاورقي

[1] اَلَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ يَخْشَونَهُ وَ لا يَخْشَونَ اَحَداً اِلا اللّه وَ کَفي بِاللّهِ حَسيباً. احزاب (33)، آيه 39.

[2] وَ کَاَيِّنْ مِنْ نَبِي قاتَلَ مَعَهُ رِبيُّونَ کَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما اَصابَهُمْ في سَبيلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ ما اِسْتَکانُوا وَاللّهُ يُحِبُّ الصّابِرينَ. آل عمران (3)، آيه 146.

[3] يا قَوْمُ اِنْ کانَ کَبُرَ عَلَيْکُمْ مَقامي وَ تَذْکيري بِاياتِ اللّهِ فَعَلَي اللّهِ تَوَکَّلْتُ فَاَجْمِعُوا اَمْرَکُمْ وَ شُرَکائَکُمْ ثُمَّ لاتَکُنْ اَمْرُکُمْ عَلَيْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اِقْضُوا اِلَيَّ وَ لا تُنْظَرُونَ. سوره يونس (20)، آيه 71.