بازگشت

عزت نفس حسين بن علي


يكي از ويژگي هاي شخصي امام حسين (ع) كه در پيدايش نهضت خونين عاشورا مؤثر بوده است. علوّ همّت، كرامت نفس و عزّت طلبي آن حضرت (ع) بوده است. وجود اين روحيه در حضرت (ع) مانع تن دادن او به پستي و دنائت و پذيرش ستم و تحمّل سلطه باطل و سكوت در برابر تعدّي و زير بار منّت دونان رفتن و تسليم فرومايگان شدن بود.

وقتي والي مدينه، بيعت با يزيد را مطرح كرد، امام (ع) با يادآوري پليدي ها و زشتي هاي يزيد، فرمود: «فَمِثْلي لا يُبايِعُ مِثْلَهُ» [1] .

كسي همچون من، با شخصي چون او بيعت نمي كند!

و در جاي ديگر، با ردّ پيشنهاد تسليم شدن فرمود:

«لا اُعْطيكُمْ بِيَدي اِعْطأَ الذَّليلِ» [2] .

همچون ذليلان دست بيعت با شما نخواهم داد.

و صبح عاشورا در آغاز نبرد، ضمن سخناني، فرمود:

«اَما وَاللّهِ لا اُجيبُهُمْ اِلي شَيءٍ مِمّا يُريدُونَ حَتّي اَلْقَي اللّهُ تَعالي وَ اَنَا مُخَضَّبٌ بِدَمي.» [3] .

به خدا سوگند آنچه را از من مي خواهند (تسليم شدن) نخواهم پذيرفت، تا اينكه خدا را در حالي ديدار كنم كه آغشته به خون خويش باشم.

در بيان ديگري خطاب به سپاه «ابن زياد» فرمود:

«اَلا اِنَّ الدَّعي اِبْنَ الدّعي قَدْ تَرَكَني بَينَ السِّلَّةِ وَالذِّلَةِ، وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةَ يَأبَي اللّهُ ذلِكَ لَنا وَ رَسُولُهُ وَ مُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ اُنُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ اَبِيَّةٌ عَلي اَنْ نُؤْثَرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلي مَصارِعِ الْكِرام.» [4] .

ابن زياد مرا ميان كشته شدن و ذلّت مخيّر قرار داده، هيهات كه من جانب ذلّت را بگيرم. آن را براي ما، خدا و رسول و دامان هاي پاك و جان هاي غيرتمند و با عزّت نمي پذيرند كه ما اطاعت از فرومايگان را بر شهادت كريمانه ترجيح دهيم!

امام (ع) مرگ با عزّت را برتر از زندگي با ذلّت مي دانست. و در موارد متعدّدي به اين مطلب تصريح فرمود، به عنوان نمونه مي توان از برخورد امام حسين (ع) با سپاه حرّ ياد كرد.

وقتي «حرّ» امام (ع) را تهديد به مرگ كرد. حضرت (ع) با آسان شمردن مرگ در راه حق و رسيدن به عزّت، فرمود:

من از مرگ، باكي ندارم، مرگ، راحت ترين راه براي رسيدن به عزّت است مرگ در راه عزّت،زندگي جاودانه است و زندگاني ذلّت بار، مرگ است. مرا از مرگ مي ترساني؟ چه گمان باطلي! همّتم بالاتر از اين است كه از ترس مرگ، ظلم را تحمّل كنم. مرا بكشيد، مرحبا به مرگ در راه خدا، ولي شما با كشتنم نمي توانيد شكوه و عزّت و شرف مرا از بين ببريد. چه هراسي از مرگ؟ [5] .

همچنين فرمود:

«اَلْمَوتُ خَيرٌ مِنْ رُكُوبِ الْعارِ وَالْعارُ اَوْلي مِنْ دُخُولِ النّارِ» [6] .

ابن ابي الحديد در اين باره مي نويسد: «سيد اهل الابأ الذين علم الناس الحمية والموت تحت ظلال، السيوف اختيارا علي الدنيه ابوعبدالله الحسين بن علي بن ابي طالب [(ع)] الذي عرض ‍ عليه الامان و اصحابه فانف من الذّل.» [7] .

سرورِ آزادگان و غيرتمندان كه به مردم جوانمردي آموختند و مرگ در زير سايه شمشيرها را بر زندگي ننگين برگزيدند، حسين بن علي بن ابي طالب (ع) بود كه بر وي و يارانش امان نامه آوردند امّا آنان از پذيرش ذلّت سرباز زدند.

شهيد مطهّري در اين باره مي نويسد: «اين خصوصيات در ميان همه شهدأ كربلا بوده كه «آثَرُوا الْمَوتَ» يعني اختياراً مردن را بر زندگي ننگ آور ترجيح دادند... همه آنها با آنكه راهي براي نجات داشتند، منتها با عدم قبول ذلّت و بي ايماني، طريق ايمان و فدا و ايثار و تعظيم حقّ را ترجيح دادند.» [8] .

وجود چنين روحيه اي در امام حسين (ع) و اصحابش چنانكه در پيدايش حادثه عاشورا نقش آفرين بوده در برآيند و تأثير آن در جهان اسلام و به طور كلّي در آزادگان و احرار جهان قابل توجّه بوده است. حادثه عاشورا به مردمي كه اسير ظلم و بيداد بني اميّه بودند جرأت داد از عزّت و شرف خود دفاع كنند و از مرگ نهراسند. گواه اين سخن،نهضت هاي متعددي است كه پس از حادثه عاشورا يكي پس از ديگري در جهان اسلام به وقوع پيوسته است. قيام توّابين، قيام مختار و قيام زيد بن علي از جمله آنها است؛ و در طول تاريخ قيام آن حضرت (ع) الهام بخش بوده است.

ماربين آلماني در اين باره مي گويد: «مسلماناني كه جنبه روحانيت اسلام را به يكباره فراموش نموده بودند با يك جنبش روشني به دنبال حق و حقيقت رفتند و نهضت هاي عظيم اسلامي شروع شد و دنباله آن تا به امروز امتداد يافت.» [9] .


پاورقي

[1] مقتل الحسين (ع) خوارزمي، 184.

[2] الارشاد، شيخ مفيد، ص 419؛ مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 1، ص 358.

[3] موسوعة کلمات الامام الحسين (ع)، ص 432.

[4] الاحتجاج، ج 2، ص 90.

[5] اعيان الشيعه، ج 1، ص 581.

[6] همان. مرگ از تحمل عار و ننگ بهتر است و ننگ و عار برتر از وارد شدن در آتش است.

[7] شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 10، ص 325.

[8] حماسه حسيني، ج 3، ص 158.

[9] پيام عاشورا، دفتر مطالعات و پژوهش نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، ص 30.