بازگشت

ثبات شخصيت


از جلوه هاي ديگر ايمان و اعتقاد راسخ حسين بن علي (ع)، ثبات شخصيت اوست. از آنجا كه امام (ع) داراي عقايد محكم و استوار بود و كارهايش بر اساس حق پرستي و اصلاح طلبي انجام مي گرفت، مشكلات روزگار، تطميع و تهديد در او بي اثر بود. و لذا از آغاز نهضت تا پايان آن، يك سخن بيشتر نداشت و آن «احياي كتاب و سنّت و دعوت جامعه اسلامي به ارزش هاي ديني و الهي» بود.

امام حسين (ع) همانند كساني نبود كه مواضع خويش را بر اساس مطامع و منافع دنيوي تغيير مي دهند و هر روز تابع مسلكي هستند.

شهيد مطهري (ره) در اين باره مي فرمايد: «بعضي در منطق عملي مانند برهان هستند: با صلابت و محكم و قاطع و مستقيم. مبادي و اصولي كه آنها از آن پيروي مي كنند محكم و آنها هم در پيروي شان آن اندازه ثابت هستند كه هيچ چيز نمي تواند اين پيروي را از آنها بگيرد، زور و تطميع و شرايط اجتماعي و اقتصادي و وضع طبقاتي، محال است كه تأثير در آنها بگذارد... حسين يعني كسي كه چنين اصولي دارد.

اما عدّه اي از مردم، اصولشان در زندگي مثل اصول يك شاعر است؛ پول به آنها داده شود فكرشان عوض مي شود. وعده به آنها داده شود فكرشان عوض مي شود. چرا؟ براي اينكه فكر آنها مبدأ و اصلي ندارد.» [1] .

در وصيت خود به محمد بن حنفيّه، نوشت: «همانا براي اصلاح در امّت جدّم قيام كرده ام و قصد من امر به معروف و نهي از منكر است!» [2] .

همچنين درباره فلسفه قيام خود فرمود: «آنها (بني اميّه) اطاعت شيطان را به جاي اطاعت خدا برگزيده اند و فساد را ترويج و حدود الهي را ترك گفته اند... و من شايسته ترين فرد هستم كه بايد اين وضع را دگرگون سازم.» [3] .

با مرور بر سخنان امام (ع) در مسير كربلا تا روز عاشورا و عملكرد آن بزرگوار مي بينيم امام حسين (ع) همان مواضع اصولي خويش را تكرار مي كند و هيچ مشكل و مصيبتي در او تأثير نكرده است؛ حتي شهادت حضرت مسلم (ع) و روي گرداني مردم كوفه و نه سپاه سي هزار نفري بني اميّه و نه شهادت عزيزانش، هيچ يك موجب چرخش امام (ع) از مواضع و ديدگاه هاي منطقي اش نشده است.


پاورقي

[1] سيره نبوي، مطهري، ص 33.

[2] موسوعه کلمات الامام الحسين (ع)، ص 291.

[3] الکامل في التاريخ، ابن اثير، ج 2، ص 552.