بازگشت

حسين بن علي جامع فضايل و كمالات انساني


بدون ترديد ارزش واقعي افراد به فضايل و كمالات و صفات روحي آنهاست كه در پرتو علم و عمل صالح كسب مي شوند، همچنين جايگاه اجتماعي و نفوذ معنوي افراد نيز عمدتاً از آنها نشأت مي يابد.

به همين جهت اگر كسي شخصاً انساني فرومايه و فاقد كمالات انساني باشد صرف وابستگي به خاندان با شرافت باعث نفوذ معنوي او در دل ها و صاحب موقعيت حقيقي در جامعه نخواهد شد.

بنابراين، براي شناخت شخصيت افراد بايد به همان صفات روحي و اخلاقي آنها توجّه كرد و در حقيقت مقياس عظمت و بزرگي يا حقارت و پستي انسان خصائص روحي اوست. و بشر نيز فطرتاً شيفته كمالات روحي است و از پستي ها متنفر است. و آنها حقايقي هستند كه با گذر زمان دچار دگرگوني نمي شوند؛ در همه زمان ها، عدالت، صداقت، استقامت، صراحت لهجه، صبر و بردباري، تواضع و آزادي خواهي، وفاي به عهد، شجاعت و احسان و ساير صفات پسنديده محبوب بشر بوده است.

چنانكه صفات رذيله مانند: حسد، تكبر، ظلم، خيانت، دروغ، كينه توزي، خودبيني، نفاق و بي رحمي، هميشه مورد تنفر انسان بوده اند.

امام حسين (ع) علاوه بر آن جايگاه رفيع خانوادگي و مذهبي از جهت خصايص و فضيلت هاي انساني نيز شخصيتي بي همتا و بي نظير است. او داراي تمام فضايل و كمالات انساني و صاحب روح بلند و همّت عالي است، و بدين لحاظ مورد توجّه انسان هاي آزاده مخصوصاً مسلمانان قرار دارد.

مرحوم اربلي در اين باره مي نويسد: «اگر حسن و حسين (ع) فرزند علي و فاطمه (س) نبودند و هيچ قرابتي با پيامبر (ص) نداشتند، باز كسي همتاي آنها نبود و سخن پيامبر (ص) كه فرمود: «اِنَّهما سَيّدا شَّبابِ اهلِ الجنّة» قابل قبول بود و عظمت آنان آشكار و مورد تأييد بود، زيرا كسي وارد بهشت نمي شود مگر با راستي و بردباري، حلم و علم، طهارت نفس و زهد، عبادت و اطاعت زياد، اعمال شايسته و كوشش در راه خدا؛ و حسنين (ع) از اين جهات از همه جلوتر بودند.» [1] .

و امام باقر (ع) در تفسير آيه شريفه «ثُمَّ اَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِاِذْنِ اللّهِ» [2] فرمود:

سابقين در خيرات امام است و آن از فرزندان علي و فاطمه مي باشد. [3] .

استاد مطهّري در اين باره مي گويد: «كربلا نمايشگاه معنويت و معرفت است. در اين نمايشگاه انسان مي تواند به عظمت و قدرت اخلاقي و روحي و معنوي بشر پي ببرد و بفهمد تا چه اندازه بشر، باگذشت، فداكار، آزاد مرد، و خداپرست و حق خواه و حق پرست مي شود، معاني صبر و رضا و تسليم و شجاعت و مروّت و كرم و بزرگواري تا چه اندازه قدرت ظهور و بروز دارد.» [4] .

شخصيت حسين بن علي (ع) از جهت رشادت، شجاعت، صبر، عظمت روحي، شهامت، كرامت، عبادت، عطوفت و عزت نفس بي نظير بود. پيامبر (ص) فرمود:

«اَلْحُسينُ اُعْطِيَ مِنَ الفضل ما لَمْ يُعْطَ اَحَدٌ مِنْ وُلْدِ آدَمٍ....» [5] .

به حسين (ع) فضائلي عنايت شد كه به احدي از فرزندان آدم داده نشد.

علائلي مي نويسد: «ما اگر حسين (ع) را در بين بزرگان و صاحبان شخصيت و عظمت مقدم بداريم، فقط اين نيست كه مرد عظيمي را مقدم داشته باشيم، بلكه عظيمي را مقدم داشته ايم كه هر با عظمتي در عظمت، فرود او است و شخصي را برتري مي دهيم كه از هر شخصيتي بالاتر است، و مردي را مقدم مي داريم كه فوق تمام رجال تاريخ در اجتماع آنها است؛ و اين تقديم، هيچ كار بديعي نيست؛ زيرا تمام رجال تاريخ را كه مي شناسيم، عمر خود را در تحصيل مجد و بزرگواري زمين به پايان رساندند، امّا حسين (ع) جان خود را در راه تحصيل فضايل انساني و مجد آسمان فدا كرد و چنين كسي بالاتر و برتر است.

ما شخصيت هاي بزرگي مي شناسيم كه هر كدام از جهتي با عظمت بوده اند، يكي از جهت شجاعت و يكي از جهت مروّت و ديگري از جهت زهد، و يكي از جهت خودگذشتگي و فداكاري، و يكي از ناحيه علم و دانايي، اما عظمت از هر جهت و از هر نوع منحصر به حسين بن علي (ع) است.... او مردي است كه از عظمت نبوّت محمّد (ص) و عظمت مردانگي علي (ع) و عظمت فضيلت فاطمه (س) به وجود آمده و نمونه عظمت انساني است.

پس ياد او و ذكر حالات او فقط ياد و ذكر يك مرد بزرگ نيست، بلكه ياد و تذكار انسانيت جاويدان است؛ تاريخ او تاريخ يك قهرمان فضيلت بشري نيست؛ بلكه تاريخ قهرمان بي مانند است.» [6] .

امام حسين (ع) شخصيتي الهي و منزّه از عيوب و جامع فضايل انساني بود حتي دشمنان او به اين معنا معترف بودند «الفضل ما شَهِدَت به الاعدأ» كه به دو نمونه از آنها در اينجا اشاره مي كنيم.

1 پس از اينكه نامه پرمحتواي امام حسين (ع) كه حاوي مطالبي درباره جنايات بني اميّه و شخص معاويه بود، به دست معاويه رسيد. عبدالله بن ابي عمر [7] به او گفت: پاسخ شديدي به او بده و بدترين كارهاي او را متذكّر شو. معاويه در جواب گفت: بر كسي همانند من شايسته نيست عيوبي را بر حسين نسبت بدهد كه مردم نمي شناسند (قبول ندارند) و چگونه من براي حسين بن علي عيبي بگويم در حالي كه هيچ عيبي در او نمي بينم.» [8] .

2 پس از شهادت امام حسين (ع) مردم به «سنان بن انس» گفتند: تو پسر فاطمه دختررسول خدا (ص) و سرور و بزرگ عرب را كشتي،... اينك نزد اميران خود برو و پاداش خويش از آنان طلب كن؛ البته اگر براي كشتن حسين (ع) همه بيت المال را به تو بدهند باز كم است. او وقتي نزد عمر بن سعد رفت گفت: ركابم را از طلا و نقره پر كن، زيرا من پادشاهي را كشتم كه مجهول القدر بود. [9] .

بنابراين امام حسين (ع) از نظر فردي داراي صفات حسنه و خصلت هاي انساني ممتازي است و اين خصوصيات روحي هم در پيدايش حادثه خونين عاشورا و هم در برآيند و تأثير آن در جامعه اسلامي به نحوي مؤثر بوده است. به عنوان مثال، اينكه امام (ع) داراي علم وافر و بينش عميق اجتماعي است و «در خشت خام مي بيند آنچه ديگران در آيينه هم نمي بينند»؛ به خوبي انحراف جامعه اسلامي را از اصول مسلّم كتاب و سنّت درك مي كند و مي داند اگر اين انحراف، امتداد پيدا كند، چيزي از اسلام باقي نمي ماند.

اين شناخت از سويي آن حضرت (ع) را مورد توجّه مسلمانان قرار داده كه در برآيند حادثه عاشورا مؤثر است و كشته شدن او همانند كشته شدن يك فرد عادي تلقّي نمي گردد و از سوي ديگر براي امام (ع) مسؤوليت ساز است؛ يعني امام حسين (ع) نمي تواند ببيند قرآن كريم و سنت پيامبر (ص) در آستانه نابودي است و هيچ عكس العملي نشان ندهد؛ پس علم و آگاهي امام (ع) در پيدايش حادثه عاشورا مؤثر بوده است.

نمونه ديگر، اينكه امام حسين (ع) موحّد و خداپرست كامل است و اللّه و اوامر و نواهي او (عزّوجلّ) در نزد او بسيار مقدس هستند، اهانت به آنها براي او قابل تحمّل نيست و لذا بر بني اميّه كه عليه اسلام و آنچه رنگ خدايي دارد قيام كرده اند مي خروشيد و كفر آنان را آشكار مي كند.

هدف ما از اين گفتار (بخش سوّم) اين است كه برخي از صفات و خصوصيات امام حسين (ع) را كه به نحوي در پيدايش و تحقق نهضت عاشورا نقش داشته اند بررسي نماييم.

البته وصف همه عظمت هاي وجود ابا عبدالله الحسين (ع) از عهده ما و اين كتاب و مانند آن خارج است، به همين دليل به نمونه هايي اكتفا مي كنيم.


پاورقي

[1] کشف الغمة، ج 1، ص 32.

[2] فاطر (35)، آيه 32. «سپس اين کتاب را به گروهي از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم؛ (امّا) از ميان آنها عدّه اي بر خود ستم کردند، و عدّه اي ميانه رو بودند، و گروهي به اذن خدا در نيکي ها (از همه) پيشي گرفتند.».

[3] بصائر الدرجات في فضائل آل محمد (ص)، الصفار القمي، ص 1 - 45.

[4] حماسه حسيني، ج 3، ص 72.

[5] مقتل الحسين، خوارزمي، ج 1، ص 216.

[6] الامام الحسين (ع)، عبدالله العلائلي، دار مکتبة التربية، بيروت، 1972 ميلادي، ص 90 91.

[7] ظاهراً مراد عبدالله بن عمرو بن العاص باشد.

[8] الاحتجاج، طبرسي، ج 2، ص 93.

[9] مقتل الحسين، ابي مخنف، ص 202.