بازگشت

حسين بن علي، سرور جوانان بهشت


پيامبر اكرم (ص) فرمود:

«اَلْحَسَنُ وَالْحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ» [1] .

حسن و حسين (ع) سرور جوانان اهل بهشت هستند.

اين حديث از احاديث متواتره است كه شيعه و سنّي آن را نقل كرده اند. و كساني همانند علي (ع)، حذيفة بن يمان، عبدالله بن مسعود، ابي سعيد خدري و اسامة بن زيد از راويان آن هستند.

عبدالرحمن از امام صادق (ع) نقل مي كند: «پيامبر (ص) در سفري از مركب خود پياده شد و پنج بار به سجده افتاد. چون سوار مركب شد يكي از يارانش عرض كرد: ما كاري از شما ديديم كه تاكنون نديده بوديم. فرمود: آري، جبرئيل (ع) نزد من آمد و مرا بشارت داد كه علي اهل بهشت است، من به شكرانه آن سجده نمودم، وقتي سربرداشتم گفت: فاطمه نيز اهل بهشت است، من به شكرانه آن سجده كردم؛ وقتي سربرداشتم گفت: حسن و حسين دو سرور جوانان بهشتي اند. بازهم به شكرانه آن سجده كردم؛ چون سربرداشتم گفت: هر كس هم كه آنان را دوست داشته باشد اهل بهشت است؛ لذا مجدداً سجده شكر گزاردم. وقتي سربرداشتم. گفت: هر كس هم دوست دوستان ايشان باشد اهل بهشت است و من به شكرانه آن نيز سجده كردم.» [2] .

و حذيفة بن يمان در اين باره مي گويد: «روزي خدمت پيامبر (ص) رسيدم در حالي كه اين آيه نازل شده بود: فَاُولئِكَ مَعَ الّذينَ اَنْعَمَ اللّهُ عَلَيهِم مِنَ النَّبِيّينَ وَالصِّدِّيقينَ وَالشُّهَدأِ وَالصّالِحينَ وَ حَسُنَ اُولئِكَ رَفيقاً. [3] گفتم يا رسول الله (ص) پدر و مادرم فداي تو باد اينها چه كساني هستند؟ فرمود: اي حذيفه! من از پيامبراني هستم كه خدا به آنها انعام كرد بلكه اوّلين آنان و آخرين آنان در بعثت هستم، علي بن ابي طالب از صديقين است زيرا اوّلين كسي است كه مرا تصديق كرد. حمزه و جعفر از شهدا مي باشند و حسن و حسين از صالحان هستند و سرور جوانان اهل بهشت خواهند بود.» [4] .

و جابر بن عبدالله مي گويد: «از پيامبر (ص) شنيدم كه مي فرمود:

مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَنْظُرَ اِلي سَيّدِ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ اِلَي الْحُسَيْنِ بنِ عَلي (ع).»

هر كس [دوست دارد] و شاد مي شود كه به سرور جوانان اهل بهشت نظر كند به حسين بن علي (ع) نگاه كند.

و امام حسين (ع) از اوّلين كساني است كه وارد بهشت خواهد شد. ابي رافع مي گويد: پيامبر فرمود:

«يا عَلِيُّ اَوَّلُ مَنْ يَدْخُلِ الْجَنَّةَ اَرْبَعَةٌ: اَنَا؛ وَ اَنْتَ وَالْحَسنُ وَالْحُسَينُ.»

يا علي! اوّلين كساني كه وارد بهشت خواهند شد من، شما و حسن و حسين هستيم.

و در بيان ديگري پيامبر (ص) جايگاه فاطمه زهرا (س) را نيز جزء اين چهار نفر ذكر نموده اند. [5] .

و همچنين پيامبر (ص) فرمود:

حسين (ع) دري از درهاي بهشت است و هر كه با او دشمني ورزد، بوي بهشت نيز بر او حرام خواهد بود.

«اَلا وَ اِنَّ الْحُسَينَ بابٌ مِنْ اَبْوابِ الْجَنَّةِ، مَنْ عانَدَهُ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِ رائِحَةَ الْجَنَّةِ.» [6] .

چرا چنين نباشد، كه حسين (ع) بهترين جوانان امّت پيامبر (ص) است. پيامبر (ص) فرمود:

«بهترين مردان امتم عليّ بن ابي طالب و بهترين جوانان حسن و حسين و بهترين زنان فاطمه دخترم هستند.» [7] .

همچنين پيامبر (ص) فرمود:

«بهشت با حسن و حسين زينت خواهد شد. [8] و آنان همراه جدّ و پدر و مادرشان در روزرستاخيز در قبه اي زير عرش هستند.» [9] .

و بدين جهت امام حسين (ع) از محبوب ترين شخصيت ها نزد اهل آسمان و زمينيانِ فرشته خو و آسماني است. و جايگاه رفيعي از نظر مذهبي دارا مي باشد. [10] .

اين بحث را با روايت ديگري از رسول خدا (ص) به پايان مي بريم. جابر بن عبدالله انصاري مي گويد:

رسول خاتم (ص) در حالي كه دست حسن و حسين (ع) را گرفته بود به سوي ما آمد و فرمود: من اين دو فرزندم را در كودكي تربيت كرده و پرورده ام و در بزرگي براي ايشان دعا كرده ام، و از خداي متعال سه چيز براي آنان طلب نموده ام كه دو چيز آن را خداوند به من عنايت فرمود. يكي از آنها را بازداشت: از خدا خواستم اين دو را پاك و مطهّر و پاكيزه قرار دهد. اجابت فرمود. و همچنين خواستم اين دو و فرزندان و شيعيانشان را از دوزخ حفظ كند اجابت فرمود. امّا خواسته سوّم كه اجابت نشد اين بود كه خواستم همه امت را بر دوستي آنان گرد آورد. [11] .


پاورقي

[1] همان، ابن عساکر، ص 62؛ مقتل الحسين، خوارزمي، ج 1، ص 141 و اعلام الوري، ج 1، ص 407 و ائمتنا، ج 1، ص 183 و امالي، شيخ مفيد، ترجمه حسين استاد ولي، مشهد، بنياد پژوهش هاي اسلامي، 1364، ص 33. و فضائل الخمسة في صحاح الستة، سيد مرتضي فيروزآبادي، مؤسسه اعلمي، بيروت، ج 3، ص 259.

[2] امالي، شيخ مفيد، ص 32 و 33.

[3] نسأ (4)، آيه 69. آنان همنشين کساني خواهند بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پيامبران و صدّيقان و شهدأ و صالحان؛ و آنها رفيق هاي خوبي هستند.

[4] الحسين في القرآن، السيد محمد الواحدي، ص 59. از شواهد التنزيل، ج 1، ص 198، حديث 209.

[5] ترجمة الامام الحسين (ع)، ابن عساکر، ص 163.

[6] مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 1، ص 212.

[7] ترجمة الامام الحسين (ع)، ابن عساکر، ص 177.

[8] فضائل الخمسة في صحاحِ الستة، ج 3، ص 265، از تاريخ بغداد، ج 2، ص 238.

[9] همان، ص 273.

[10] روايات در اين زمينه بيش از آن است که در اين مختصر بگنجد لذا جهت اطلاعات بيشتر در اين زمينه خوانندگان محترم را به مطالعه کتاب هاي «فضائل الخمسة في صحاح الستة» و «احقاق الحق» توصيه مي کنيم.

[11] بحارالانوار، ج 43، ص 277.