بازگشت

مودت اهل بيت فريضه الهي


يكي از فضايل و كرامات اهل بيت (ع) اين است كه خداوند متعال محبّت آنان را امري لازم مي داند:

«قُلْ لا اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي». [1] .

بگو من از شما اجر رسالت نمي خواهم جز مودّت و دوستي خويشاوندانم.

گروهي از علماي اهل سنّت كه از جمله آنها احمد بن حنبل، ابونعيم حافظ، ثعلبي،حاكم، زمخشري، ابن منذر، ابن ابي حاتم، ابن مردويه و سيوطي مي باشند، از ابن عباس روايت كرده اند: آنگاه كه آيه مودّت (قُلْ لا اَسْئَلُكُمْ...) نازل شد، اصحاب گفتند: اي پيامبر خدا اين خويشاوندانت كه مودّت و دوستي آنان واجب گرديده كيستند؟

حضرت (ص) فرمود:

«عليٌ و فاطمة و اِبْناهُما» [2] .

علي، فاطمه و پسران ايشان مي باشند.

اين معنا را شيخ شمس الدين ابن العربي به شعر درآورده است:



رَأيْتُ وِلائي آلَ طه فريضةً

عَلي رَغْمِ اَهْلُ الْبُعْدِ يُورثنَي القُرْبا



فَما طَلَبَ الْمَبْعُوثُ اَجْراً عَلَي الْهُدي

بِتَبْليغِهِ اِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي [3] .



يعني محبت خود را نسبت به آل طه (اهل بيت پيغمبر «ص») فريضه اي مي دانم كه به رغم آناني كه از اهل بيت دورند، مرا به خدا نزديك مي كند؛ پس پيغمبر مبعوث بر هدايت، اجري براي تبليغ خود نخواست جز دوستي نزديكانش.

و شافعي گفته است:



يا اهلَ بيتِ رَسُولِ الله حُبُّكمْ

فَرْضٌ مِنَ اللّه في القران اَنْزَلَهُ



كَفاكُمْ مِنْ عَظِيم الْقَدْر اَنَّكُمْ

مَنْ لَمْ يُصَّلِ عَلَيْكُمْ لا صَلوةَ لَهُ [4] .



اي خاندان پيامبر! محبت شما فريضه اي است كه خداوند در قرآن نازل كرده است، همين قدر در عظمت شما كافي است كه اگر كسي بر شما (در نماز) صلوات نفرستد، نمازش باطل است.

يقيناً مراد از مودّت مذكور صِرف دوست داشتن بدون تبعيّت نيست. و دوستي واقعي، پيروي و اطاعت را به همراه خواهد داشت؛ چنان كه خداي متعال مي فرمايد:

«قُلْ اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبَعُوني يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكم»؛ [5] .

بگو: اگر خدا را دوست مي داريد، از من پيروي كنيد؛ تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد.

اهل بيت (ع) به عنوان يكي از پايه هاي اساسي دين بعد از قرآن به حساب مي آيند، [6] همان طور كه گرامي داشتن قرآن به پيروي از آن است؛ محبّت و بزرگ داشت اهل بيت (ع) نيز به تبعيت از ايشان مي باشد.


پاورقي

[1] شوري (42)، آيه 23.

[2] ينابيع المودّه، همان، ج 1، ص 315؛ الغدير في الکتاب والسنة والادب، عبدالحسين احمد الاميني، ج 2، ص ‍ 307؛ الحسين في القرآن، السّيد محمّد الواحدي، ص 171.

[3] الغدير، ص 310.

[4] حيات فکري و سياسي امامان شيعه، جعفريان، ج 1، ص 31 به نقل از: صواعق المحرقه، ص 87 و شرح المواهب، ج 7، ص 7 و مشارق الانوار، ص 88.

[5] آل عمران (3)، آيه 31.

[6] اِنّي تارِکٌ فيکمُ الثَّقَلَينِ کِتابَ اللّهِ حَبْلٌ مَمدودٌ ما بينَ السَّمأ والاَرْضِ و عترتي اَهْلَ بيتي و اِنَّهُما لَنْ يَفْترقا حَتّي يَرِدا عَلَيَّ الْحَوض.... ينابيع المودّة، ج 1، ص 103.