بازگشت

امامت اباعبدالله الحسين


حسين بن علي (ع) بعد از شهادت برادرش امام حسن (ع) تنها شخصيت الهي محسوب مي شد كه داراي مقام عصمت و امامت بود، اما در عصر معاويه به دليل نبودنِ زمينه هاي سياسي و اجتماعي، حاكميت آن حضرت (ع) تحقق پيدا نكرد؛ همان طور كه حاكميت علي (ع) نيز تا سال 35 هجري محقق نشد و امام حسن (ع) نيز پس از شش ماه مجبور شد از خلافت كناره گيري كند.

حضرت سلمان مي گويد: «بر پيامبر (ص) وارد شدم در حالي كه حسين (ع) روي پاي حضرت (ص) نشسته بود. و پيامبر (ص) چشمان وي را مي بوسيد و مي فرمود:

«انك سيد ابن سيد ابوسادة، انك امام ابن امام ابوائمة، انك حجة ابن حجة ابوحجج، تسعة من صلبك تاسعهم قائمهم.» [1] .

همچنين پيامبر (ص) فرمود:

«اِنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسينَ اِمامانِ قاما اَوْ قَعَدا» [2] .

حسن و حسين هر دو امامند قيام كنند يا سكوت نمايند.

«حبابة والبية» مي گويد: «در مسجد رحبه بر علي (ع) وارد شدم و از او پرسيدم نشانه امامت تو چيست؟ علي (ع) فرمود: آن سنگريزه را بياور؛ اطاعت كردم. آن حضرت با انگشتر خود ريگ را مُهر كرد و سپس فرمود: اگر كسي مدّعي امامت بود و بر چنين كاري قدرت داشت بدان او امام واجب الاطاعة مي باشد.

حبابة مي گويد: پس از رحلت علي (ع) نزد حسن بن علي (ع) آمدم قبل از اينكه من سخني بگويم فرمود: هاتِ ما مَعَكَ؛ آنچه با خود داري بياور. آنگاه سنگ ريزه را تقديم كردم، همانند پدرش با انگشتر خويش آن را مُهر كرد. پس از شهادت او نزد حسين بن علي (ع) در مسجد پيامبر (ص) رفتم. آن حضرت (ع) نيز قبل از اينكه من سخني بگويم فرمود: آيا نشانه امامت را مي خواهي؟ گفتم: آري. فرمود: آنچه به همراه داري بياور. سنگ ريزه را تقديم كردم. او نيز همانند پدر و برادرش سنگ ريزه را با انگشتر خود مهر كرد...» [3] .

از دلائل امامت امام حسين (ع) وصيت علي (ع) به امام حسن (ع) مي باشد. اميرالمؤمنين (ع) چنين وصيت نمود:

اي فرزندم! پيامبر (ص) امر فرمود تو را وصيّ خويش سازم و كتاب و سلاحم را به تو تحويل دهم چنانكه آن حضرت (ص) مرا وصيّ خويش نمود و كتاب و سلاحش را به من داد، و من امر مي كنم هنگام مرگت تو نيز آنها را تحويل برادرت حسين بنما. [4] .

و امام حسن (ع) هنگام وفات، طبق وصيّت علي (ع) عمل كرد و آنچه از عهد امامت داشت به امام حسين (ع) تقديم كرد. [5] در سفارش خود به محمّد بن حنفيفه فرمود:

اي محمد بن علي! آيا نمي داني حسين بن علي پس از وفات من امام امت مي باشد و وارث پيامبر (ص) است؟ [6] .

گواه ديگر در اين زمينه اين است كه امام حسين (ع) بدن مطهّر برادرش امام حسن (ع) را تجهيز نمود و بر او نماز خواند و جز امام معصوم كسي نمي تواند بر بدن امام معصوم نماز بخواند. [7] .

محمد بن مسلم مي گويد: «از امام باقر (ع) شنيدم مي فرمود: وقتي وفات حسن بن علي (ع) نزديك شد به حسين (ع) فرمود: برادرم! به تو وصيّتي مي كنم، به آن عمل كن: چون مُردَم جنازه ام را آماده دفن كن...» [8] .

ابو بصير مي گويد: «درباره آيه شريفه اَطيعُوا اللّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُول وَ اُولِي الاَْمْرِ مِنْكُمْ» [9] از امام صادق (ع) پرسيدم. حضرت (ع) فرمود: اين آيه درباره علي، حسن و حسين (ع) مي باشد. گفتم: مردم مي گويند چرا در قرآن اسمي از علي (ع) و اهل بيت او نيامده است؟ فرمود:

به آنها بگو آيه نماز، بر پيغمبر (ص) نازل شد و سه ركعتي و چهار ركعتي آن نامبرده نشد تا اينكه پيامبر (ص) خود براي مردم بيان كرد. و آيه زكات بر آن حضرت (ص) نازل شد و گفته نشد كه زكات از هر چهل درهم يك درهم است، تا اينكه پيغمبر (ص) براي مردم شرح داد و امر به حج نازل گرديد و به مردم نگفت هفت دور طواف كنيد تا اينكه خود پيغمبر (ص) بر آنها توضيح داد. و آيه «اَطيعُوا اللّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِي الاَْمْرِ مِنْكُمْ» نازل شد و درباره علي، حسن و حسين هم نازل شد. پس پيامبر (ص) فرمود: «هر كه را من مولاي او هستم علي مولا و آقاي اوست.» و همچنين فرمود: درباره كتاب خدا و اهل بيتم به شما سفارش مي كنم... [10] .

اين آيه شريفه ضمناً عصمت ائمه (ع) را نيز ثابت مي كند؛ زيرا لازمه امر خداي حكيم به اطاعت مطلق از «اُولي الامر»، معصوم بودن آنهاست. اگر خطا و لغزش در آنها را داشته باشد نبايد خداي حكيم به طور مطلق اطاعت آنان را لازم بشمارد؛ بلكه بايد مقيّد به عدم خطا و نسيان و... بنمايد.

امام حسين (ع) نيز با استناد به همين آيه (59 نسأ) فرمود:

ما را اطاعت كنيد چه اينكه تبعيّت از ما واجب است. اِذْ كانَتْ بِطاعَةِ اللّهِ وَ رَسُولِه مَقْرُونَةٌ؛ [11] زيرا اطاعت ما با اطاعت خدا و رسولش مقرون گشته است.

امام حسين (ع) در واقعه كربلا خطاب به اصحاب «ابن زياد» فرمود:

چه شده است بر ضد من به پا خاسته ايد و دشمنان مرا ياري مي نماييد؟ سوگند به خدا اگر مرا بكشيد حجت خدا را كشته ايد. [12] .

و امام صادق (ع) فرمود:

امام حسن (ع) به اصحابش مي فرمود: خدا دو شهر در مشرق و مغرب آفريد و در آنها مردمي به سر مي برند كه هيچ گاه اهتمام به نافرماني خدا ننموده اند و سوگند به خدا در ميان آنها و در خود آنها حجت خدايي جز من و برادرم حسين (ع) نمي باشد. [13] .

ابن مسعود از پيامبر (ص) نقل مي كند كه آن حضرت (ص) فرمود:

حسن و حسين در قضيه «مباهله» دو حجت و دليل استوار پيامبر بودند و پس از علي (ع) نيز دو حجت الهي بر مردم خواهند بود كه دين و ملّت اسلام را ياري مي نمايند. [14] .

خداوند متعال به پاس فداكاري امام حسين (ع)،امامت را تا قيامت در نسل او قرار داد. محمد بن مسلم مي گويد: «از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) شنيدم مي فرمودند: «اِنَّ اللّهَ عَوَّضَ الحسين (ع) مِنْ قَتْلِهِ اَن جَعَلَ الاِْمامَةَ في ذُريَّتِهِ وَالشِّفأَ في تُرْبَتِهِ و اجابَةَ الدّعا عِنْدَ قَبْرِهِ» [15] .

ابوهريره مي گويد: «از پيامبر (ص) درباره آيه شريفه «وَ جَعَلَهَا كلمةً باقِيَةً في عَقِبهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون» [16] پرسيدم. حضرت (ص) فرمود:

خداي متعال امامت را در نسل حسين قرار داد؛ و نه تن از امامان از جمله «مهدي» اين امت از نسل او خواهند بود.» [17] .

مفضل بن عمر نيز مي گويد: «از امام صادق (ع) درباره اين آيه (زخرف) پرسيدم فرمود: «اَلاِْمامَةُ جَعَلَها في عَقَبِ الْحُسينِ اِلي يَومِ الْقِيامَةَ»؛ امامت تا قيامت در نسل حسين باقي مي ماند. پرسيدم چرا تنها در نسل حسين. فرمود: موسي و هارون هر دو پيامبر و فرستاده خدا بودند؛ و خداوند نبوّت را در نسل هارون قرار داد و در نسل موسي قرار نداد. و سپس فرمود:

«وَ هُوَ الْحَكيمُ في اَفْعالِهِ لا يُسْئَلُ عمّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلونَ» [18] .

او كارهاي خود را حكيمانه انجام مي دهد و لذا از آنچه انجام مي دهد سؤال نمي شود و حال آنكه انسان ها سؤال خواهند شد.

و پيامبر (ص) فرمود:

«وَ مِنْ صُلْبِ الحسين يُخْرِجُ اللّهُ الاَئمةَ التِّسْعَةَ مُطَهَّرُونَ وَ مَعْصُومُونَ وَ مِنْها مَهْديُ هذِهِ الاُْمّة» [19] .

و كساني كه به ولايت «اولي الامر» (اهل بيت پيامبر (ص)) - كه امام حسين (ع) نيز از آنان شمرده مي شود - ايمان نداشته باشند، حظّ و بهره اي از معنويت نخواهند داشت. امام صادق (ع) فرمود:

«قال رسول الله (ص): وَالّذي بَعَثَني بِالْحَقِّ نبيّاً لَوْ اَنَّ رَجُلاً لَقَي اللّهَ بِعَمَلِ سَبْعينَ نَبيّاً ثُمَّ لَمْ يَأْتِ بِوِلايَةِ اَوْلُي الاَْمْرِ مِنّا اَهْلَ البيتِ ما قَبِلَ اللّهُ مِنْهُ صَرَفاً وَ لا عَدَلاً». [20] .

علاوه بر آنچه ذكر شد رواياتي كه جانشينان پيامبر (ص) را دوازده نفر منحصر مي دانند نيز ولايت و امامت حسين بن علي (ع) را اثبات مي كند. [21] زيرا اين روايات جز بر علي (ع) و يازده تن از فرزندانش صادق نيست. خلفأ بني اميّه و بني عباس بيش از دوازده تن بوده اند، لذا اين روايات بر آنها انطباق ندارد.

ضمناً روايات متعددي از پيامبر (ص) وجود دارد كه ائمه دوازده گانه با اسم و مشخّصات معيّن شده اند [22] كه به عنوان نمونه روايت جابر از رسول اكرم (ص) را نقل مي كنيم:

جابر مي گويد از پيامبر (ص) پرسيدم امامان از فرزندان علي (ع) چه كساني هستند؟ حضرت (ص) فرمود:

اَلْحَسَنُ وَالحسين سيّد الشّبابِ اَهلِ الجنّة ثم سَيّدُ العابِدين في زمانِه علي بن الحسين (ع) ثم الباقر محمد بن علي، ثمّ الصادق جعفر بن محمد، ثم الكاظم موسَي بن جعفر، ثم الرّضا علي بن موسي، ثم التّقي محمد بن علي، ثم النقي علي بن محمد، ثم الزّكي الحسن ابن علي، ثم ابنه القائم بالحق مهدي امّتي الذي،يملأ الارض عدلاً؛بهم يحفظ الله الارضَ اَنْ تميدَ باهلها.» [23] .

بنابراين مهم ترين ويژگي شخصيت ديني و مذهبي امام حسين (ع)، مقام امامت و عصمت اوست كه از طرف رسول خدا (ص)، علي (ع) و امام حسن (ع) به عنوان جانشين پيامبر (ص) تعيين گرديده بود.


پاورقي

[1] مجموعة النفيسة لقدمأ المحدثين والمورخين، تحقيق آية ا... مرعشي نجفي، کتاب القاب الرسول و عترته، منشورات بصيرتي، ص 202 - 203 و مقتل الحسين، خوارزمي، ج 1، ص 212.

[2] الارشاد، ص 371؛ کشف الغمّة، ج 2، ص 156.

[3] کمال الدين و تمام النعمة، صدوق، ج 2، ص 536، حديث 1؛ کشف الغمة، ج 1، ص 534، به نقل از موسوعة کلمات الامام حسين (ع)، ص 236.

[4] بحارالانوار، ج 10، ص 86.

[5] اثبات الهداة، ج 5، ص 173.

[6] همان، ص 187.

[7] اصول کافي، کليني، ترجمه سيد جواد مصطفوي، ج 2، ص 224.

[8] همان، ص 70.

[9] نسأ (4)، آيه 59.

[10] اصول کافي، ج 2، ص 40 - 42.

[11] الاحتجاج، طبرسي، ج 2، ص 95.

[12] الرشاد، ص 370.

[13] همان، ص 369.

[14] الارشاد، ص 369.

[15] اعلام الوري، ج 1، ص 431.

[16] زخرف (43)، آيه 28.

[17] مناقب آل ابي طالب، ابي جعفر محمد بن علي بن شهر آشوب، ج 4، ص 46.

[18] همان.

[19] بحارالانوار، ج 22، ص 536، روايت 38، باب 2. خداي سبحان نه تن از ائمه را از نسل امام حسين قرار داد که آنها همه معصوم و منزّه از گناه مي باشند و مهدي اين امّت از آنها خواهد بود.

[20] امالي،شيخ مفيد،ص 126. به آن کس که مرا به حقّ به پيامبري برانگيخته سوگند، اگر مردي با عمل هفتاد پيامبر، خدا را ديدار کند؛ و ولايت اولي الامر از ما اهل بيت را نداشته باشد، هيچ توبه و فديه و کار نيکي را از وي نخواهند پذيرفت.

[21] تاريخ الخلفأ، عبدالرحمن بن ابي بکر السيوطي، ص 10.

[22] ر. ک. کمال الدين و تمام النعمة، محمد بن علي بن الحسين بابويه القمي (صدوق)، ج 1، ص 280 - 312.

[23] همان، ص 307 و مجموعة نفيسة حاوية لرسائل شريفة، ص 173.