بازگشت

شخصيت خانوادگي امام حسين


قوله تعالي: «في بُيوتٍ اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيها اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَالاصالِ»

(سوره نور (24)، آيه 36)

«بِاَبي اَنْتَ وَ اُمّي يَابْنَ رسولِ اللّهِ اَشْهَدُ اَنّك كُنْتَ نُوراً في الاصلاب الشّامِخَة وَالاَرْحامِ المطهَّرةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِليةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسكَ المدلِهِمّاتُ مِنْ ثِيابِها.»

(مفاتيح الجنان، زيارت اربعين).

در تكوين و شكل گيري ويژگي هاي اخلاقي و نفساني، كه تعيين كننده شخصيت انسان محسوب مي شوند. عوامل سه گانه خانواده، معلّم، مربي و دوستان و همكاران، مؤثرند. در بين اين عوامل، خانواده به عنوان پايه گذار شخصيّت فرد، مهمّترين نقش را ايفا مي نمايد. فرزندان نه تنها از نظر جسمي از والدين خود متأثر هستند و وجودشان معدّلي از خصوصيات فيزيكي آنها مي باشد؛ بلكه از نظر روحي و رواني نيز تا حدّ زيادي تحت تأثير ايشان هستند [1] و اين مسأله در علم ژنتيك به اثبات رسيده است.

اين سخن بدين معنا نيست كه تنها ملاكِ ارزيابي شخصيّت افراد، اصالت و شرافت خانواده آنان مي باشد كه گفته شود شخصيت افراد به صفات روحي و اخلاقي و بدني خود آنان بستگي دارد نه خانواده آنان؛ بلكه مقصود اين است كه يكي از عواملي كه روح و روان انسان را تحت تأثير قرار مي دهد و در نتيجه رفتار اختياري او را متأثر مي سازد خانواده است. به عبارت ديگر، فضايل و كمالات انسان در پرتو افعال اختياري او به دست مي آيد؛ امّا آنچه منشأ اين افعال اختياري را تحت تأثير قرار مي دهد، متعددند؛ يكي از مهمّترين آنها خانواده، مخصوصاً والدين هستند. به همين جهت بود كه علي (ع) در نامه خود به مالك اشتر نوشت: «از افرادي كه با تجربه و با حيأ و از خاندان صالحه مي باشند در كارها استفاده كن، زيرا آنها كم طمع تر و نسبت به عواقب امور بيناتر هستند.» [2] .

علاوه بر تأثير خانواده در تكامل روحي فرد نقش آن در شكل گيري شخصيّت اجتماعي افراد بسيار حايز اهميّت است. معمولاً كساني كه به خاندان فرومايه و پست تعلّق داشته باشند، گرچه از نظر فضايل انساني مراتبي را كسب كنند از نظر اجتماعي چندان موفّق نخواهند بود؛ زيرا عدم وارستگي و شرافت خانواده اش مانع اعتماد مردم به او و ترديد در صداقت فرد خواهد بود. به همين جهت از مزاياي پيامبران الهي قبل از مبعوث شدن به رسالت، طهارت مولد و اصالت خانوادگي بوده است؛ چه اينكه بدون آن، هدف بعثت كه همانا اعتماد و ايمان مردم به رسالت و پيامبري مي باشد، تأمين نمي گرديد. بنابراين اصالت و شرف خانوادگي از علل معدّه شخصيت فردي و اجتماعي محسوب مي شود.

علي (ع) با اعتقاد به همين امر، در خطبه قاصعه فرمود:

... شما به خوبي موقعيّت مرا از نظر خويشاوندي و قرابت و منزلت و مقام ويژه، نسبت به رسول خدا مي دانيد، او مرا در دامن خويش پرورش داد: من كودك بودم او (همچون فرزندش) مرا در آغوش ‍ خويش مي فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جاي مي داد... [3] .

بررسي تفصيلي اين موضوع مجال ديگري مي طلبد، اجمالاً ترديدي در اين نيست كه نقش خانواده در تكوين شخصيّت فردي و اجتماعي انسان بسيار حايز اهميّت است. با توجّه به اين مطلب، درباره جايگاه نسبي و خانوادگي امام حسين (ع) به اختصار مطالبي متذكّر مي شويم.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، نامه 53.علي (ع) به مالک اشتر نوشت: «براي کارها کساني را برگزين که از تجربه و نجابت بهره مندند و از خانواده هاي ريشه دار و شايسته و پيشتاز در اسلام برخاسته اند که چنين کساني در اخلاق برترند و در آبرومندي سالم تر، به آزمندي هاي مادّي کم تر چشم دارند و به پايان کار بيشتر مي انديشند.».

[2] نهج البلاغه، نامه 53.

[3] همان، خطبه 192. «... وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعي مِنْ رَسُولِ اللّهِ (ص) بِالْقَرابَةِ الْقَريبَةِ وَالْمَنْزِلَةِ الْخَصيصَةِ وَ ضَعَني في حِجْرِهِ وَ اَنَا وَلَدٌ يَضُمُّني اِلي صَدْرِهِ وَ يَکْنُفُني في فِراشِهِ».