بازگشت

قيام ابوالسرايا


اينها نمونه هايي از روح انقلابي بوده است كه قيام امام حسين (ع)در توده ي مسلمان برانگيخت و بدين وسيله روح بي عملي، تسليم و سازش در برابر حاكمان را از بين برد و از توده ي مسلمان يك قدرت آماده ي انفجار هميشگي ساخت.

تمام مدت حكومت امويان عليه اين حكومت ادامه يافت تا اين كه قيام عباسيان آن را از بين برد؛ قيامي كه اگر بر الهامات قيام كربلا و قيام و منزلت قيام كنندگان آ در دل و جان مسلمانان تكيه نمي كرد، هرگز به پيروزي نمي رسيد.

اين قيام چندان وضعيت مردم مسلمان را تغيير نداد، بلكه اگر بگوييم كه تنها چهره ي حاكمان را تغيير داد، چندان از جاده ي صواب دور نگشته ايم. اما انگيزه ي قيام به ميزاني كه مشوق آن بود، به خاموشي نگراييد و قيامها همچنان ادامه داشت. عباسيان نيز رفتند و بعد از آنها حكومتهاي ديگري آمدند ولي باز قيامها به سردي نگراييد بلكه همچنان جدي باقي ماند و مسلمانان هميشه دست به قيام مي زدند و بدين وسيله انسانيت خويش را كه حاكمان تحريف كرده بودند، آشكار مي نمودند.

اين قيامها چنان كه ديديم، برخاسته از آگاهي از وضع موجود، احساس انحطاط و


خشونت واعتراض بر آن و در نهايت تلاش براي تحول آن بوده است.

اين امر در سايه ي حكومت بني اميه - چنان كه برخي از نمونه هاي آن را ديديم - و همچنين در سايه ي حكومت عباسيان رخ داده است. مثلا قيام ابوالسرايا به همراه محمد بن طباطباي علوي حسني عليه مأمون. محمد بن ابراهيم روزي در راه كوفه مي رفت كه چشمش به پيرزني افتاد كه از پي بار خرما مي رفت و خرماهايي را كه بر زمين مي افتاد مي گرفت و در جامه اي كهنه جمع مي كرد. از او پرسيد چه مي كني؟ پيرزن گفت: من زني بيوه هستم و دختراني دارم كه آنها هم كاري از دستشان بر نمي آيد. من از اين راه مي روم و با فرزندم در پي قوت و خوراك مي گردم. محمد بن ابراهيم سخت گريست و چنين گفت:

«تو و امثال تو موجب مي شويد كه فردا خروج نمايم تا خونم ريخته شود؛ و عزم بر خروج گرفت». [1] .

وقتي قيام او آشكار شد براي مردم سخنراني كرد و آنها را به بيعت و طرفداري از خاندان محمد (ص) و كتاب خدا و سنت پيامبرش، امر به معروف ونهي از منكر و رفتار به حكم قرآن فرا خواند. همه ي مردم با او بيعت كردند تا جايي كه اطرافش ازدحام شد. [2] .

ابراهيم بن محمد اندكي پس از شروع قيام از دنيا رفت اما قيام به سردي نگراييد بلكه بعد از او علي بن عبيدالله علوي آن را ادامه داد. [3] اي قيام،: عراق، شام، الجزيره، و يمن را فرا گرفت. [4] وقتي درباره ي اين قيام مطالعه مي كنيم از رفتار قيام كنندگان گرسنه ي آن، كه خود را كنترل مي كردند، شگفت زده مي شويم. اين قيام كنندگان از غارت و چپاول بعد از شكست دشمن شان و تسلط بر سنگرهاي شان به محض فرمان فرمانده دست بر مي داشتند [5] .

سربازان، حكومت بغداد (از بني اميه و بني مروان) پيش مي آمدند و چنين شعار مي دادند.


«اي مردم كوفه، زنان، خواهران، و دخترانتان را براي گناه بياراييد. به خدا قسم با آنها چنين و چنان كنيم.

آنها به كنايه صحبت نمي كردند؛ و حال آن كه قيام كنندگان ذكر خدا مي گويند و قرآن مي خوانند و فرمانده شان به آنها مي گويد: ذكر خدا گوييد و توبه كنيد و آمرزش بطلبيد و از او ياري بجوييد، نيتهاي تان را اصلاح نماييد و باطن تان را براي خدا خالص كنيد و از او در غلبه بر دشمن تان مدد گيريد و از قدرت و نيروي تان خالصانه در راه خدا استفاده كنيد». [6] .



پاورقي

[1] مقاتل الطالبيين، ص 521.

[2] همان، ص 523.

[3] همان، ص 531 و 532.

[4] همان، ص 533 و 534.

[5] همان، ص 525.

[6] مقتل الطالبيين، صفحات 226 و 227.