بازگشت

قيام مختار ثقفي


در سال 66 هجري، مختار بن ابو عبيده ي ثقفي به قصد انتقام از خون حسين (ع) در عراق سر به شورش برداشت.

براي اين كه راز حمايت مردم عراق از ابن زبير در ابتداي امر و سپس شورش عليه او و حمايت از دعوت مختار را دريابيم ناچار بايد ملاحظه كنيم كه جامعه ي عراق در پي اصلاحات اجتماعي بوده است؛ و خواستار انتقام از اموميان و حاميان آنها، به اميد اصلاحات اجتماعي و انتقام بوده اند. جامعه ي عراق ابتدا از ابن زبير حمايت كرد، با اين كه او دشمن امويان بود و ظاهرا به اصلاحات و زهدورزي و بي توجهي به دنيا فرا مي خواند كه تا شايد حكومت او هر دو امر را تحقق بخشد.

اما حكومت او چندان از حكومت امويان بهتر نبود. او مردم عراق را از حكومتش بيرون راند ولي قاتلان حسين (ع) - همچون روزگار امويان - به دستگاه حكومتي نزديك بودند. شمر بن ذي الجوشن، شبث بن ربعي، عمر بن سعد، عمروبن حجاج و ديگران همه از رهبران و بزرگان جامعه در سايه ي حكومت ابن زبير بودند. چنان كه در سايه ي حكومت يزيد نيز از چنين موقعيتي برخوردار بوده اند.


در ضمن ابن زبير آن عدالت اجتماعي را كه مردم طالب آن بوده اند، براي آنها محقق نساخت. آنها مشتاق رفتار علي بن ابي طالب بودند. رفتاري كه بالاترين رفاه و عدالت ممكن را براي آنها محقق ساخت. مثلا عبدالله بن مطيع عدوي، عامل ابن زبير در كوفه به مردم مي گفت: او دستور داد تا به شيوه ي عمر و عثمان عمل شود. شخصي به زبان مردم كوفه به او چنين مي گفت:

«... غنيمت ما به رضايت ما برده شد؛ ما گواهي مي دهيم كه راضي نگرديم از اين كه بخشش (معاويه - يزيد) به ما برسد. و تنها در بين ما تقسيم گردد و تنها به سيره ي علي بن ابي طالب در ميان ما رفتار شود. سيره اي كه در سرزمين ما جاري است. و نيازي به سيره و شيوه ي عثمان در غنيمت و ثروت و جانمان نيست؛ همچنين نيازي به شيوه ي عمر بن خطاب هم نيست؛ هر چند كه ساده ترين دو سيره بر ماست». [1] چنين اموري باعث رويگرداني مردم از ابن زبير و تأييد قيام مختار عليه او گشت. مختار دعوتش را به محمد بن حنفيه فرزند علي (ع) مرتبط ساخت. اين مسأله هم آنها را به عدالت و اصلاح مطمئن مي ساخت. شعارش را هم «خونخواهي حسين» قرار داد كه اين هم هدف دوم آنها را محقق مي اسخت.

عبدالله بن مطيع، عامل ابن زبير در كوفه با قيام كنندگان همراه مختار به وسيله ي كساني كه در شهادت حسين (ع) نقش داشتند، جنگيد. او به واسطه ي افرادي چون شمر بن ذي الجوشن، عمرو بن حجاج، شبث بن ربعي و امثال آنها به جنگ برخاست. اين عمل خود كافي بود كه قيام كنندگان را به ادامه ي قيام و تصميم بر پيروزي تحريك نمايد.

مختار وقتي كه به حكومت رسيد نسبت به طبقه اي كه در جامعه ي اسلامي در روزگار امويان مورد ظلم واقع شده بودند و در روزگار ابن زبير نيز اين وضع ادامه داشت، رعايت عدالت نمود. اين طبقه همان موالي يا مسلمانان غير عرب بوده اند. آنان وظايف مسلمانان را داشتند ولي از حقوق آنها محروم. وقتي مختار به حكومت رسيد نسبت به آنها رعايت انصاف نمود و براي آنان حقوقي مثل ديگر مسلمانان وضع كرد.


اين كار بزرگان و اشراف را تحريك كرد و عليه مختار موضع گرفتند و عليه او به توطئه پرداختند و بالاخره به جنگ با او متحد شدند. در رأس اين شورشيان، قاتلان امام حسين (ع) بوده اند. اما آنها در اين حركت هم دچار شكست شده بودند. [2] .

اين شورش عامل ديگري در تشويق مختار به سرعت بخشيدن در تعقيب قاتلان امام حسين (ع) و اهل بيت حضرت (ع) در كربلا گشت. مختار در يك روز دويست و هشتاد نفر از آنان را كشت؛ [3] و سپس آنها را تعقيب نمود و بسياري از آنان را از بين برد و هيچ يك از بزرگان آنها توجهي ننمود. از جمله شمر بن ذي الجوشن، عمر بن سعد و عمرو بن حجاج و شبث بن ربعي و ديگران را كشت. [4] .



پاورقي

[1] أنساب الاشراف، ج 5، ص 220 و 221.

[2] طبري، ج 4، ص 517.

[3] همان، ص 424.

[4] همان، ص 487 و 577.