بازگشت

اصل عمر در بخشش


پيامبر (ص) در بخشش بين مسلمانان به تساوي عمل مي كرد و كسي را بر كس ديگري برتري نمي داد؛ ابوبكر هم در مدت خلافتش به همين اصل تساوي عمل مي كرد. اما عمر - وقتي در سال بيستم هجري به اين امر مي پرداخت - بنا را به برتري دادن گذاشت:

«پيشي گرفتگان [در دين] را بر ديگران، مهاجران قرش را بر غير مهاجران و تمام مهاجران را بر انصار و عرب را بر غير عرب و عرب اصيل را بر عرب غير اصيل برتري داد.» [1] .

قبيله ي مضر را بر ربيعه برتري داد و براي قبيله ي مضر، سيصد و براي ربيعه، دويست [2] [درهم يا دينار] مقرر كرد و قبيه اوس را بر خزرج برتري داد. [3] .

اين اصل بعدها بدترين نتايج را در جامعه اسلامي از خود به جاي گذاشت. چون عمر در جامعه ي اسلامي بيناد شكل گيري طبقه ها را وضع كرد و دينداري را راه برتري مادي قرار داد؛ و اشرافيت قريش را كه دوباره با به حاكميت رسيدن ابوبكر تقويت شده بود، با توجيه تازه اي براي حاكميت يافتن بر سرنوشت مسلمانان قدرت بخشيد. تمام ملاحظات و اعتبارهاي برتري دادن، قريش را بر غير قريش [4] در بخشش برتر قرار مي داد. اين يعني، قريشي برترين مردمند، چون قريشي هستند؛ و همين هم براي حاكميت و قدرت يافتن بهترين توجيه بود.

اين اصل علت تازه اي در ايجاد نزاع قبيلگي ميان ربيعه و مضر و اوس و خزرج بوده است؛ چون موجب برتري مضر بر ربيعه و اوس برخزرج مي باشد. احتمالا اين اصل، نخستن سنگ بناي درگيري نژادي بين مسلمانان (عرب) و ديگر مسلمانان گذاشته شد و


عمر آن را در برتري دادن عرب بر عجم و عرب اصيل بر غير اصيل به كار بست.

گو اين كه عمر در روزهاي آخر خلافت خود متوجه خطرهاي سياسي و اجتماعي كه اين اصل به آن مي انجامد شده بود. شايد او خود برخي از آثار ويرانگري كه اين اصل بر جامعه ي اسلامي به جاي مي گذاشت، ديده بود. از جمله نفوذ روح حزب گرايي و تفرقه در جامعه ي مدينه بوده است كه عمر خود متوجه آن شده بود و آن را تحذير مي نمود:

«به من خبر رسيد كه شما مجالسي برگرفتيد و دو نفر با هم نمي نشينند مگر اين كه چنين گفته مي شود: از دسته ي فلاني است، از هم نشيناني فلاني است؛ مجالس و نشستها هم حمايت مي شود. به خدا قسم اين كار تندروي در دين تان، تندروي در شرافت تان و تندروي در ميان شماست» [5] .

لذا عمر بازگشت به اصل پيامبر (ص) در بخشش را سرلوحه ي كار خود قرار داد و مي گفت:

«من مردم را با توجه به برتري دادن برخي بر برخي ديگر عادت دادم؛ اما اگر امسال زنده بمانم ميان آنها مساوات برقرار خواهم نمود و سرخ را بر سياه و عرب را بر عجم برتري نخواهم داد؛ همان گونه كه پيامبر (ص) و ابوبكر عمل كرده اند، عمل خواهم كرد» [6] .

اما عمر قبل از اين كه از اين اصل عدول كند، كشته شد و روزگار عثمان فرا رسيد و عثمان به همان مسير رفت. آثار و پيامدهاي ويرانگر آن در جامعه ي اسلامي پديدار گشت و از مهم ترين عواملي بود كه زمينه ساز آشوب ميان مسلمانان گرديد.


پاورقي

[1] ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، 111/8.

[2] تاريخ يعقوبي، 106، 2.

[3] فتوح البلدان، ص 437.

[4] منظور عربها، قريشيها، مضري‏ها و مهاجران هستند.

[5] طبري، ج 5 ص 25، حوادث مربوط به سال 23 هجري.

[6] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 107 و شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 132 - 131 و ابن طقطقي در الفخري، ص 73.