بازگشت

حزب اموي


حزب اموي، به سركردگي معاويه، به چند علت با اسلام و مظهر اسلام يعني اميرالمؤمنين عليه السلام مخالف بودند:

1- رقابت قومي كه در سه نسل متوالي متراكم شده بود.

2 - كينه شخصي كه نسبت به علي عليه السلام داشتند؛ زيرا حضرت عليه السلام برادر و دايي معاويه و سردمداران قريش را در جنگ ها به هلاكت رسانده بود.

3- تباين قوانين اسلام با زندگي اجتماعي رؤساي قريش مخصوصا اموي ها.

4- طينت و مزاج منفعت پرستانه و مادي حزب اموي كه اسلام و سياست علي عليه السلام با آن مخالف بود.

بنابراين اختلاف معاويه با علي عليه السلام يك اختلاف عميق بود در ابعاد گوناگون: اختلاف قومي، رقابت سياسي، كينه ي شخصي، اختلاف در طرز تفكر، ادراك و احساسات.


به همين جهت وقتي حضرت امير عليه السلام به خلافت رسيد، بني اميه سخت متأثر شدند. معاويه با طرح اين شبهه كه علي از ياري عثمان خودداري كرده است تمام گناه آن را به گردن امام عليه السلام گذاشت. و از حماقت سپاهيان خود و سستي تازه مسلمانان عراق بهره جست. و به بهانه خونخواهي عثمان مشكلات عديده اي را در جهان اسلام به وجود آورد.

بنابراين يكي از مشكلات عمده ي حضرت علي عليه السلام بني اميه بودند كه از قدرت نظامي و اقتصادي نسبتا زيادي برخوردار بودند.

علي عليه السلام، قهرمان مبارزه با شرك و جهل كه حيات خود را وقف اصلاح جامعه مسلمانان كرده بود در 19 رمضان سال 40 ه.ق. در محراب عبادت مجروح گشت و در روز 21 رمضان همان سال به شهادت رسيد.


والله ما سلمت الامر اليه الا لاني لم اجد انصارا و لو وجدت انصارا لقاتلته ليلي و نهاري. [1] امام مجتبي عليه السلام


پاورقي

[1] به خدا سوگند من به جهت نداشتن ياراني، حکومت را به معاويه تسليم کردم و گرنه شب و روز با وي مي‏جنگيدم... (بحارالانوار، ج 44، ص 147.).