بازگشت

استقرار حاكميت سياسي اميرمؤمنان علي


وقتي عثمان در اثر سياست هاي غلط و انحرافات بزرگ خود توسط مسلمانان كشته شد. شخصيتي كه مورد قبول اكثريت انقلابيون قرار داشت علي بن ابي طالب عليه السلام بود. لذا گرد خانه حضرت عليه السلام جمع شدند و از او خواستند زعامت امت اسلام را به عهده گيرد. [1] قرآن كريم

استقرار حاكميت سياسي اميرمؤمنان علي عليه السلام

وقتي عثمان در اثر سياست هاي غلط و انحرافات بزرگ خود توسط مسلمانان كشته شد. شخصيتي كه مورد قبول اكثريت انقلابيون قرار داشت علي بن ابي طالب عليه السلام بود. لذا گرد خانه حضرت عليه السلام جمع شدند و از او خواستند زعامت امت اسلام را به عهده گيرد. [2] .

امام عليه السلام مي فرمايد:«ناگهان ديدم مردم مثل مور و ملخ از هر طرف به سويم مي شتابند و پيرامونم گرد مي آيند با چنان ازدحامي كه چيزي نمانده بود كه حسنان، زير پا له شوند.» [3] .

به آنان گفتم: «مرا به حال خودم بگذاريد و سراغ ديگري برويد. زيرا ما با اموري روبروييم كه جنبه هاي گوناگون دارد و مايه ي اختلاف آراء مي شود؛ و همه درباره ي آنها


يكرأي و هم نظر نيستند. وانگهي، اوضاع، بحراني و تيره و تار است و راه راست ناشناخته و ناآموخته است. و بدانيد اگر من تقاضاي شما را اجابت كرده ولايت امرتان را قبول كنم بر حسب علم و دين شناسي خود عمل خواهم كرد و گوش به حرف اين و آن نمي سپارم و اعتراض و رنجش ديگران در رويه ام اثر نمي گذارد.» [4] .

علي عليه السلام خلافت را حق خود مي دانست، اما ابتدا از قبول آن خودداري نمود. عدم پذيرش حضرت عليه السلام به دلايل زير برمي گردد.

الف - جامعه اي كه قريب 25 سال به دست خلفا اداره شده بود از سيره ي پيامبر صلي الله عليه و آله در حد قابل توجهي دور شده. و بسياري از ارزش هاي ديني به فراموشي سپرده شده بود. لذا اجراي سياست هاي اسلامي و برقراري عدالت اجتماعي در چنين جامعه اي كار آساني نبود. و اجراي عدالت اسلامي منافع عده زيادي را به خطر مي انداخت و درگيري داخلي، امري حتمي بود.

ب - امام عليه السلام براي اينكه عدم دخالت خود در جريان شورش بر عثمان را ثابت كند، لازم ديد با تأمل حكومت را قبول نمايد تا جلوي سوء استفاده ي فتنه گرها را بگيرد.

ج - از آنجا كه انقلابيون به عنوان نفرات اولي بودند كه گرد حضرت عليه السلام جمع شده بودند ممكن بود، بعدها متني بر امام عليه السلام بنهند و پاداش هايي جهت اين كارشان طلب نمايند. لذا براي دفع توقعات بي جا و تحكيم موضع خود، امام عليه السلام بلافاصله دعوت آنها را نپذيرفت.


پاورقي

[1] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 178.

[2] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 178.

[3] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 3.

[4] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 92.