بازگشت

وضع پريشان امت پيامبر


مردم در طول بيست سال زمامداري معاويه طعم تلخ تبعيض ها و ستم ها را چشيده


بودند و بسياري از آنها در فقر و فلاكت مادي و معنوي به سر مي بردند لذا وقتي كه مردم كوفه مطلع شدند امام حسين عليه السلام بر ضد دستگاه اموي قيام نموده است سيل نامه ها به سوي مكه روانه شد و از امام حسين عليه السلام خواستند تا اوضاع پريشان آنان را سامان دهد. اما دلبستگي مردم به دنيا و اختناقي كه حزب اموي ايجاد كرده بود مانع فداكاري و ايستادگي آنان در مقابل ستمگران شد. چنانكه امام حسين عليه السلام در مورد آن مردم فرمود:

«الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درت معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون» [1] .

مردم بندگان دنيا مي باشند و دين لقلقه ي زبانشان، حمايت و پشتيبانيشان از دين تا آنجا است كه زندگي شان در رفاه است و آنگاه كه در بوته امتحان قرار گرفتند دينداران كم خواهند بود.

و در بيان ديگري خطاب به اشراف كوفه نوشت:

«اگر بيعت شكني و نقض بيعت كنيد، به جانم سوگند كه، اين نخستين بار نيست كه چنين ننگي را مرتكب مي شويد، زيرا شما با پدر و برادرم و پسر عمويم مسلم بن عقيل نيز چنين بي وفايي كرديد، فريب خورده كسي است كه به وعده هاي پوچ شما دل ببندد. شما با اين سستي و ترس، خود را بدبخت كرديد، و بهره ي خود را ضايع نموديد. [2] .

چنانكه از سخنان و بيانات امام حسين عليه السلام فهميده مي شود، مردم در عين حالي كه گرفتار تبعيض ها و بي عدالتي هاي حزب اموي بودند جرأت قيام نداشتند. و ظلم و ستم آنان را تحمل مي كردند.

به همين جهت فرزدق به امام عليه السلام گفت: «قلوب الناس معك و سيوفهم مع بني امية» [3] مردم دل هايشان با تو است و شمشيرهايشان با بني اميه و عليه تو!»


شهيد مطهري مي نويسد: «فرزدق نظر عامه را گفت، عامه اي كه محكوم روش كبرا و رؤسا بودند و از خود اراده اي نداشتند ولي «مجمع بن عبيد»، بين اشراف بي ايمان و عامه ضعيف مقلد، فرق گذاشت. «مجمع بن عبيد» گفت: «اشراف به خاطر رشوه هايي كه گرفته اند همه عليه تو هستند اما ساير مردم دل هايشان مايل به شماست و شمشيرهايشان فردا عليه شما كشيده خواهد شد.» [4] .

اساسا يكي ااز علل جاودانه شدن قيام سالار شهيدان درخشش آن در اين محيط رعب و وحشتي بود كه بني اميه ايجاد كرده بودند. قيام امام عليه السلام اميدي بود در ميان يأس ها و نااميدي هاي مطلق؛ حركتي بود در ميان سكون ها و ندايي بود در سكوت مرگبار. تلاشي بود براي نجات بشريت از چنگال عفريت جهل و ضلالت و هيولاي ظلم و استبداد و استثمار؛ «و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة» [5] . (امام حسين عليه السلام) خون قلبش را در راه خدا نثار كرد تا بندگان خدا را از جهل و سرگرداني در وادي حيرت نجات دهد.


پاورقي

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏السلام، ص 374 به نقل از مقتل خوارزمي، ج 1، ص 234 و بحارالانوار، ج 44، ص 383.

[2] همان، ص 377 به نقل از مقتل خوارزمي، ج 1، ص 239 و الفتوح، ج 5، ص 95.

[3] الکامل، ابن‏اثير، ج 2، ص 547.

[4] حماسه حسيني، ج 3، ص 145.

[5] مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، زيارت اربعين.