بازگشت

يزيد اهل فسق و فجور


يكي از ويژگي هاي يزيد بن معاويه كه نزد مورخين مشهور است اين است كه او اهل لهو و لعب و اهل مسكرات بوده است. امام حسين عليه السلام در يكي از نامه هاي خود به معاويه، بعد از يادآوري بدعت هاي او مي نويسد:

«ثم وليت ابنك و هو غلام يشرب الشراب و يلهو بالكلاب فخنت امانتك و اخربت رعيتك و لم تؤد نصيحة ربك فكيف تولي علي امة محمد من يشرب المسكر؟ و شارب المسكر من الفاسقين و شارب المسكر من الاشرار و ليس شارب المسكر بامين علي درهم فكيف علي الامة؟ [1] .

سپس فرزندت يزيد را وليعهد خود نمودي او جواني است كه شراب مي خورد و اهل بازي با سگ هاست. تو در امانت خيانت كردي و امور رعيت را به تباهي كشاندي و به خيرخواهي و (اوامر) پروردگارت بي توجهي نمودي. (اي معاويه) چگونه (وجدانت قبول كرد) شخص شارب خمر را بر امت محمد صلي الله عليه و آله ولايت بدهي؟! در حالي كه شرابخوار از فاسقان و از اشرار شمرده مي شود. شرابخوار بر درهمي امين نيست چگونه مي تواند بر امتي امين باشد؟!

و در بيان ديگري حضرت فرمود:

«و يزيد شارب الخمور... و مثلي لا يبايع مثله» [2] شخصيتي چون من با يزيد شراب خوار بيعت نمي كند.

يزيد علنا شراب مي خورد و غنا گوش مي داد و در مدح غنا و شراب شعر مي سرود و


ديگران را به اين امور ترغيب مي كرد. او در يكي از اشعار خود چنين سروده است:

«اي دوستان برخيزيد و صداي موسيقي را بشنويد و پياله ها را بنوشيد و مسائل معنوي را فراموش كنيد،... نغمه هاي تار، مرا از شنيدن اذان بازداشته است و من شراب كهنه ي مانده در ته ظرف را با حورالعين (بهشتي) معاوضه نمي كنم.» [3] .

همچنين ابن جوزي مي نويسد:«بعد از حادثه كربلا، شبي يزيد مست بود، در آن هنگام به نغمه سرايان و نوازندگان گفت بنوازيد و براي ما غنا بخوانيد و خود شعري را سرود كه در آن چنين آمده است:«اي ساقي به من شراب بنوشان تا قلب مرا نشاط بخشد و سيراب گرداند؛ سپس جام را پر از همان شراب پر كن و به پسر زياد بده؛ آن كسي كه صاحب سر و راز دار من است همان كس كه كار خلافت را براي من محكم ساخت...» [4] .

با توجه به اين خصوصيات يزيد بن معاويه، كلام نوراني امام حسين عليه السلام در پاسخ برادرش محمد حنفيه روشن مي شود كه فرمود:

«يا اخي لو لم يكن في الدنيا ملجأ و لا مأوا لما بايعت يزيد بن معاوية» [5] .

اي برادر اگر در تمام دنياي وسيع هيچ پناهگاهي نباشد باز هم با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد.

وقتي خليفه مسلمانان گرفتار چنين بي بند و باري باشد آيا ممكن است رعيت و مردم زير دست او به سمت صلاح و رستگاري حركت كنند؟!


پاورقي

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏السلام، معهد تحقيقات باقر العلوم، ص 258.

[2] اللهوف علي قتلي الطفوف، سيد بن طاووس، مترجم، صحفي، ص 22.

[3] تذکرة ابن‏جوزي، ص 261.

[4] همان.

[5] موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏السلام، ص 289 به نقل از الفتوح، ج 5، ص 23 و مقتل الحسين، خوارزمي، ص 188.