بازگشت

پيمان شكني معاويه


از حقوق بين الملل اسلام وفاي به عهد پيمان است كه خداي متعال مي فرمايد:«يا ايها الذين آمنوا اوفوا بالعقود» [1] اي كساني كه ايمان آورده ايد! به پيمان ها و قراردادها وفا كنيد.

معاويه در جريان صلح با امام حسن عليه السلام نامه سفيد مهر كرده اي براي امام عليه السلام فرستاد و در نامه جداگانه به حضرت عليه السلام نوشت هر چه مي خواهي در اين نامه كه پاي آن را مهر كرده ام شرط كن كه آن را مي پذيرم. [2] امام حسن عليه السلام شرايط خود را براي صلح نوشت و به معاويه ارسال كرد.

معاويه همه آن شروط را كه حضرت عليه السلام نوشته بود قبول كرد و پيمان هاي مؤكد و وعده هاي محكمي داد كه آن را معمول دارد، سپس همه رؤساي شام را بر آن گواه گرفت


آنها نيز پاي عهدنامه را مهر كردند و به وسيله عبدالله عامر براي امام عليه السلام فرستاد. [3] .

اما وقتي معاويه با حيله و غدر بر همه ي مسلمانان مستولي شد برخلاف قرآن و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در مسجد كوفه كه مملو از جمعيت بود پيمان ها را زير پا نهاد و در مقابل امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام به پدر بزرگوارشان اهانت كرد. [4] .

معاويه با اين عمل زشت مي خواست مردم كوفه را ذليل كند و اهل بيت عليهم السلام را تحقير نمايد. امام حسن عليه السلام با همه بردباري و صبري كه داشت نتوانست اين وقاحت را تحمل كند. لذا پس از سخنان معاويه به منبر رفت و آنچه را شايسته حق و اهل حق و موجب خواري باطل و اهل باطل بود، به زبان آورد. [5] .

معاويه به تعبير علي عليه السلام سياستمدار نيرنگ بازي بود كه براي رسيدن به حكومت و دنيا هر گناهي را مرتكب مي شد. [6] او براي فريفتن مردم مسلمان در جنگ صفين قرآن ها را بر سر نيزه زد و در جنگ با امام حسن عليه السلام صلحنامه را امضا نمود. و هنگامي كه زمام امور را به دست گرفت آن را پاره كرد.


و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد. امام حسين عليه السلام


پاورقي

[1] مائده (5)، آيه‏ي 1.

[2] تاريخ طبري، ج 4، ص 122؛ الکامل، ج 2، ص 446.

[3] تاريخ طبري، ج 4، ص 123 - 121؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 446.

[4] انساب الاشراف، ج 2، ص 44؛ شرح نهج‏البلاغه، ابن ابي‏الحديد، ج 16، ص 46 و فتوح ابن‏اعثم، ج 4، ص 163.

[5] الامامة و السياسة، ابن‏قتيبه، ج 1، ص 178 و شرح نهج‏البلاغه، ج 16، ص 46.

[6] نهج‏البلاغه، کلام 200 «و الله ما معاوية ادهي مني و لکنه يغدر و يفجر....».