بازگشت

سب جانشين پيامبر


«سب» يعني بدگويي و لعن كردن. مجمع البحرين، ج 2 معاويه در ادامه ي سياست مهجور كردن علي عليه السلام و فرزندانش، برخلاف سنت رسول الله صلي الله عليه و آله، سب علي عليه السلام، همسر فاطمه زهرا عليهاالسلام و خليفه رسول خدا صلي الله عليه و آله را روا شمرد! معاويه ابتدا خودش سب و بدگويي به علي عليه السلام را آغاز نمود و سپس ائمه جمعه و جماعات و مردم را به اين كار وادار نمود.

طبري مي نويسد: «معاويه بعد از طواف، همراه سعد بن ابي وقاص به دارالندوة رفتند. او وقتي روي تخت خود جلوس نمود علي عليه السلام را سب كرد. سعد گفت چگونه او را سب مي كني كه اگر يك خصلت از خصلت هاي علي را من داشتم برايم بهتر بود از اينكه تمام عالم متعلق به من باشد!» [1] .

مؤلف اسرار آل محمد صلي الله عليه و آله مي نويسد: «معاويه به كارگزاران خود نوشت: آگاه باشيد امان و ذمه ام را برداشتم از كسي كه حديثي در مناقب و فضايل علي عليه السلام و اهل بيتش نقل كند. و خطبا و گويندگان هم در هر مجتمع و مكاني بر فراز منبرها به لعن علي بن ابي طالب عليه السلام و برائت و دوري از وي و تخطئه كردن اهل بيتش و لعن آنها (با افترائهايي كه در آنان نبود) مي پرداختند.» [2] .

مغيرة بن شعبه وقتي حكومت كوفه را به عهده گرفت بر فراز منبر علي عليه السلام و شيعيان آن حضرت عليه السلام را لعن كرد كه مورد اعتراض زيد بن ارقم واقع شد. زيد به او گفت مگر پيامبر صلي الله عليه و آله از سب اموات منع نفرمود؟ به چه دليل علي را سب مي كني و حال اينكه او از دنيا رفته است. و صعصعة بن صوحان نيز بر او پرخاش نمود. [3] .


اين بدعت زشت معاويه، تا چهل سال ادامه داشت و خطبا و گويندگان، علي عليه السلام را سب مي كردند. تا اينكه عمر بن عبدالعزيز از انجام اين عمل در خطبه ها و منابر جلوگيري نمود. [4] .

معاويه با دادن مال و ثروت به افرادي مثل ابوهريره، عمرو بن العاص، مغيرة بن شعبه، عروة بن زبير، آنها را وامي داشت تا فضايلي كه از پيامبر صلي الله عليه و آله درباره علي عليه السلام نقل شده به ديگران نسبت دهند. مثلا به سمرة ابن جندب گفت كه در مقابل هزار درهم، روايت كند كه آيه شريفه «و من الناس من يعجبك قوله في الحيوة الدنيا و يشهد الله علي ما في قلبه و هو الد الخصام» [5] درباره علي عليه السلام است (!) و آيه شريفه ي «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف بالعباد» [6] درباره ابن ملجم است (!) اما سمره قبول نكرد. معاويه ميزان مبلغ را بالا برد تا سرانجام حاضر شد در مقابل چهار هزار درهم چنين روايتي را جعل كند. [7] .

او همچنين مي نويسد:«معاويه در اثر كينه اي كه نسبت به علي عليه السلام داشت اجازه نمي داد به اسمش يا كنيه اش او را صدا بزنند و لعن بر علي عليه السلام را واجب دانست و برخلاف دستور خداي متعال عمل كرد كه فرمود:«ان الله يأمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي و ينهي عن الفحشاء و المنكر و البغي يعظكم لعلكم تذكرون» [8] .

دليل سب علي عليه السلام: معاويه انتظار داشت با رحلت علي عليه السلام نفوذ او در دل ها و جايگاهش در بين مردم نيز از بين برود و تمام شود. اما برخلاف انتظارش، علي عليه السلام به صورت يك الگوي عالي اسلامي باقي ماند. لذا معاويه از اين امر بسيار ناراحت بود. چنانكه به اعمالي خارج از تعادل دست مي زد. وي جهت مقابله با شخصيت و نام


امام علي عليه السلام به منع نشر فضايل او، بدگويي از علي عليه السلام و جعل حديث عليه او رو آورد و كساني كه برخلاف دستورات وي عمل مي كردند مورد شكنجه و عذاب قرار مي داد. به نوشته ي سليم بن قيس هلالي معاويه آنقدر اين سياست را ادامه داد تا اهل شام لعنت شيطان را فراموش كردند ولي لعنت علي عليه السلام را همواره ذكر مي كردند. [9] .

در مورد تضاد معاويه با بني هاشم در بخش زمينه هاي سياسي مفصلا بحث خواهد شد. ان شاء الله.

توجيه اين عمل خلاف: يكي از توجيهات عوام فريبانه معاويه براي اين كار زشت انتقام از علي به دليل قتل عثمان بوده است (!) طبق نقل مورخان معاويه به قاريان قرآن و قضات اهل شام اموال فراواني بخشيد و آنان را به نواحي مختلف شام و شهرهاي آن اعزام نمود تا به مردم بگويند كه علي عليه السلام قاتل عثمان است. جهت اطلاعات بيشتر درباره ابعاد مختلف اين سياست معاويه به جلد دهم؛الغدير» مراجعه فرماييد.


پاورقي

[1] الغدير، ج 10، ص 257؛ تاريخ طبري، ج 6، ص 149؛ مروج الذهب، ج 1، ص 61؛ تذکرة، سبط بن الجوزي، ص 12.

[2] اسرار آل محمد صلي الله عليه و آله، ص 180 والغدير، ج 10، ص 265.

[3] الغدير، ج 10، ص 263؛ از مسند احمد، ج 1، ص 188 و الاغاني، ج 16، ص 2 و المستدرک، ج 1، ص 385 و شرح ابن ابي‏الحديد، ج 1، ص 360.

[4] الغدير، ج 10، ص 266.

[5] بقره (2)، آيه‏ي 204.

[6] همان، آيه‏ي 207.

[7] الامام علي اسد الاسلام و قديسه، روکس بن زايد العزيزي، ص 73.

[8] همان، ص 74، ترجمه‏ي آيه: خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديکان فرمان مي‏دهد و از فحشاء و منکر و ستم، نهي مي‏کند؛ خداوند به شما اندرز مي‏دهد، شايد متذکر شويد. (نحل (16)، آيه‏ي 90).

[9] اسرار آل محمد صلي الله عليه و آله، ص 149.