بازگشت

معاوية بن ابوسفيان


تاريخ زندگي معاويه پر از زشتي ها و پليدي ها است. او بدعت هاي زيادي در اسلام ايجاد كرد و ظلم هاي فراواني مرتكب شد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله درباره او فرمود: «ان معاوية في تابوت من نار في اسفل درك من جحيم ينادي يا حنان يا منان فيقال له الان، و قد عصيت قبل، و كن من المفسدين» [1] .

معاويه در تابوتي از آتش در پايين ترين دركات جهنم است ندا مي كند: يا حنان و يا منان، به او گفته مي شود: اين مكان بد را از قبل فراهم كردي و تو از مفسدان بودي. و همچنين فرمود:«اذا رأيتم معاوية علي منبري فاقتلوه» [2] وقتي معاويه را بر منبر من ديديد او را بكشيد! او هرگز ايمان نياورد و تظاهر به اسلام كرد و از هر فرصتي براي تضعيف اسلام بهره برد. علي عليه السلام درباره عدم ايمان معاويه مي فرمايد:«سوگند به خدا آنان (معاويه و طرفدارانش) اسلام نياوردند بلكه تظاهر به مسلماني كردند و كفر خود

را پنهان داشتند چون ياراني يافتند به دشمني خود با ما برگشتند...» [3] .

و امام حسن عليه السلام خطاب به معاويه فرمود:«شما را به خدا سوگند، آيا مي دانيد علي عليه السلام از لحاظ ايمان اولين فرد مسلمان است و تو اي معاويه و پدرت در زمره كساني هستيد كه با پول جذب قلوب شده و به طرف اسلام كشانيده شديد. هميشه كفرتان را پوشانده به اسلام تظاهر مي كرديد و به وسيله پول و اموال تمايل به اسلام مي نموديد. آيا به ياد داري روزي را كه پدرت سوار بر شتر سرخ رنگ آمد و تو او را مي راندي و


اين برادرت عتبه جلودارش بود پيغمبر صلي الله عليه و آله شما را مشاهده فرمود و لب به اين نفرين گشود: خداوندا، سوار و جلودار و راننده را لعنت كن و از رحمت خود دور بدار.» [4] .

و علي عليه السلام در جواب نامه معاويه كه درباره امتيازات مهاجران و طبقات آنها مطالبي آمده بود نوشت: «و ما للطلقاء و ابناء الطلقاء و التمييز بين المهاجرين الاولين و ترتيب درجاتهم» [5] .

اسيران آزاد شده كفار جاهليت و فرزندانشان را با امتيازات بين مهاجران نخستين و درجاتشان چه نسبت؟ هيهات خود را در صفي قرار مي دهي كه از آن بيگانه اي. و امام حسن عليه السلام درباره معاويه خطابه به او فرمود: «اي معاويه آيا شعري را كه به پدرت نوشتي (در آن زمان كه او مي خواست اسلام بياورد) فراموش كردي؟ شعرت اين بود: اي صخر (نام ابوسفيان) مبادا روزي اسلام را قبول كني كه ما را رسوا و بي آبرو خواهي كرد! آن هم بعد از اينكه تعدادي از ما در جنگ بدر قطعه قطعه شدند. آنها دايي و عموي من و عموي مادرم بودند و حنظله نيك نام كه با كشته شدن خود بيخوابي شب را براي ما به ارمغان آورد... سپس امام عليه السلام فرمود: آنچه از سوابق ننگين تو پوشاندم بزرگ تر از مقداري است كه آشكار ساختم. [6] .

معاويه همانند پدرش شرب خمر مي كرد [7] و معاصي كبيره مرتكب مي شد. با حاكميت بيست ساله او جهان اسلام خسارات زيادي ديد. احكام اسلام دگرگون؛ و بدعت ها فراوان گرديد. معاويه از اينكه نام ابوبكر، عمر و عثمان برده نمي شد و در شبانه روز پنج بار نام مبارك رسول خدا صلي الله عليه و آله در اذان ذكر مي شد. شديدا متأثر بود و مي گفت: به خدا سوگند از


پا ننشينم تا آن را دفن كنم (از زبانها بيندازم). علت اينكه مأمون دستور داد (در سال 212 هجري قمري) معاويه را بالاي منبرها لعن كنند نيز همين مطلب بوده است. [8] .

حتي كساني كه خلفاء قبل از معاويه را قبول داشتند معاويه را فاسق مي دانستند؛ به عنوان مثال ابن ابي الحديد مي گويد: «به استادم ابوجعفر نقيب گفتم: آيا معتقدي ابوبكر و عمر اهل بهشتند؟ گفت: آري... گفتم: آيا معاويه نيز اهل بهشت است؟ گفت: اصلا و ابدا! معاويه يقينا اهل آتش است. البته نه براي آنكه از علي عليه السلام سرپيچي كرد و با وي به جنگ پرداخت بلكه معاويه اصولا در اسلام بر عقيده صحيح نبود و ايمان به ديانت نداشت. او و پدرش از سران و رؤساي منافقان بودند. و هرگز واقعا ايمان نياوردند و ايمان و اسلام آنها ظاهري بود و سپس مي گويد: ابوجعفر مقداري از گفتار نارواي معاويه را كه دلالت بر فساد عقيده اش داشت يادآوري كرد كه ذكر آنها در اينجا مناسب نيست.» [9] .

خاندان بني اميه نه تنها با مخالفان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله برخورد قاطع نمي كردند حتي به افراد اجازه مي دادند آن حضرت را هجو نمايند. چنانكه به ابن عايشه اجازه دادند رسول خدا صلي الله عليه و آله را هجو نمايد. و عمرو بن العاص راضي نمي شد نصراني اي كه به پيامبر صلي الله عليه و آله بد گفته بود تازيانه بخورد. [10] .


پاورقي

[1] الغدير، ج 10، ص 142.

[2] همان، ص 142 و 143.

[3] مبارزه براي آزادي بيان و عقيده، جعفر مرتضي عاملي، ص 159 از وقعه‏ي الصفين، ص 215 و 509.

[4] شرح نهج‏البلاغه، ج 6، ص 286.

[5] نهج‏البلاغه، نامه‏ي 28، طلقاء به کساني گفته مي‏شود که پيامبر صلي الله عليه و آله آنها را در فتح مکه مورد عفو قرار داد و آزادشان کرد.

[6] شرح نهج‏البلاغه، ج 6، ص 287.

[7] الغدير، ج 10، ص 179؛ النصايح الکافيه، ص 96؛ مشک‏هاي شرابي را که براي معاويه حمل مي‏شد عبادة بن صامت و عبدالرحمن سهل انصاري پاره کردند.

[8] مروج الذهب، ج 3، ص 453.

[9] شرح نهج‏البلاغه، ابن ابي‏الحديد، ج 10، ص 226.

[10] مبارزه با آزادي بيان و عقيده در عصر شيخ مفيد، جعفر مرتضي جعفر مرتضي عاملي، ص 142 از تهذيب التهذيب، ج 3، ص 96.